A A A

بسم الله الرحمن الرحیم [1]

.

.

واجبات حج تمتع

پس از احکام عمرۀ تمتع مرحوم امام وارد می‎شوند واجبات حج تمتع را بررسی می‎کنند.

واجب اول: احرام حج تمتع

 اولین واجب از واجبات حج تمتع احرام است، بما اینکه هویت احرام، مقدمات احرام، واجبات احرام، محرمات احرام، کفارات احرام به تفصیل در احرام عمرۀ تمتع مطرح شده است و هیچ فرقی احرام عمرۀ تمتع در کیفیت و مقدمات و واجبات و کفارات با احرام در حج تمتع ندارد جز نیت، لذا مرحوم امام یک کلمه می‎فرمایند احرام در حج تمتع واجب است بعد وارد می‎شوند که واجب دوم در حج که وقوف به عرفات است. برخی از مختصات احرام حج از حیث زمان و مکان و میقات در مباحث واجبات حج را مرحوم امام در گذشته در تحریر الوسیله بیان کرده‎اند و ما هم به تفصیل توضیح داده‎ایم فقط سه نکته را عنوانش را اشاره می‏کنیم و دو نکته که ذکرش لازم است را مطرح می‎کنیم.

بیان سه نکته در مورد احرام حج تمتع

نکته اول: میقات حج تمتع غیر از مواقیت عمرۀ تمتع است، به تفصیل در بحث مواقیت مطرح کردیم که مشهور قائلند میقات حج تمتع شهر مکه است، ادله و روایات را بررسی کردیم و بالاخره بعضی از شبهات در دلالت روایات بود ما به زحمت تا اینجا پیش رفتیم احوط وجوبی این است که احرام حج تمتع باید از شهر مکه باشد لایبعد اگر کسی منزلش خارج از شهر مکه ولی نزدیک مکه باشد که از همانجا محرم شود به احرام حج کافی است و لازم نیست وارد مکه شود. بحث مفصل آن مطرح شده است.

نکته دوم: آیا احرام حج تمتع که باید از مکه باشد احرام باید از مکه قدیم باشد یا در مکه جدید و توسعه یافته هم احرام مجزی و صحیح است؟ این نکته را م مفصل بررسی کردیم محقق خوئی نظرشان این بود که احرام برای حج تمتع باید از مکه قدیم باشد، آن هم مکه قدیم زمان پیامبر نه حتی زمان ائمه علیهم السلام، آنجا مثال زدیم و مناطق را بررسی کردیم، مثل منطقه نکاسه که در زمان امام هفتم علیه السلام جزء مکه بوده است. نظریه دیگر این بود که مکه توسعه یافته در عصر تشریع و در زمان اهل بیت می‎شود از آن محرم شد، نظریه سوم که مرحوم امام و جمعی قائل بودند احرام از شهر مکه امروز مطلقا همه توسعه‎های آن احرام برای حج جایز است ما بررسی مبسوط کردیم و این نظر سوم را تأیید کردیم با یک قید و گفتیم توسعه‎ها مطلقا احرام در آنها جایز است الا توسعه‎ای که خارج از حرم باشد، احوط وجوبی این است که توسعه‎های جدید که قبل از مسجد تنعیم است و خارج از حرم است محرم نشود.

نکته سوم: زمان احرام حج بود از حیث مبدأ و منتهی که بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بعد از انجام عمرۀ تمتع انسان می‎تواند محرم شود به احرام حج هر چند ده روز تا عرفه باقی مانده باشد لذا اینکه محقق خوئی می‎فرمودند احرام قبل از یوم الترویه اشکال دارد مگر به یکی یا دو روز، این مطلب ایشان قابل مناقشه است.

از حیث منتهی هم انسان مختار است تا وقتی وقوف اختیاری عرفه را درک کند احرام حج را به تأخیر بیندازد.

بحث نسیان احرام حج را هم به تبع مرحوم امام اشاره کردیم. دو نکته لازم است که مطرح کنیم ان شاء الله شنبه بیان می‏کنیم.

[1]. جلسه 8، مسلسل 1052، سه‌شنبه‌، 98.07.2

********************

بسم الله الرحمن الرحیم [1]

بیان یک مسئله قبل از بیان احرام حج

عرض شد که در مورد احرام حج تمتع دو نکته را اشاره کنیم و بعد وارد وقوف در عرفات شویم. ولی مسأله‎ای را قبل از ورود به احرام حج اشاره کنیم که مورد سؤال هم واقع می‎شود ابتلاء هم به آن هست و سال گذشته هم چند نفر داشتیم از اروپا که همین مسأله برای آنها اتفاق افتاده بود. لذا این مسأله را اشاره می‎کنیم.

مسأله این است که آیا بعد از تقصیر در عمرۀ تمتع و قبل از احرام حج عمرۀ مفرده جایز است انسان انجام بدهد یا نه؟ آیا در فاصله بین عمرۀ تمتع و حج تمتع آیا عمرۀ مفرده جایز است یا نه؟ و بر هر تقدیر آیا اتیان به عمرۀ مفرده وضعا سبب بطلان عمرۀ تمتع می‏شود و دوباره برای حج تمتع باید عمرۀ تمتع انجام بدهد یا نه؟

ابتدا دو مقدمه را اشاره کنیم که در سابق بررسی شده است ولی الان توجه به آنها لازم است.

مقدمه اول: قبلا بحث کرده‎ایم شبهه‎ای نیست در اینکه تکرار عمرۀ تمتع و تکرار عمرۀ مفرده مستقلا مثل تکرار حج مطلوب و مستحب است. حج هم همین است. روایت می‎گوید:«14414- 2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ سُوقَانِ مِنْ أَسْوَاقِ الْآخِرَةِ- اللَّازِمُ لَهُمَا فِي ضَمَانِ اللَّهِ- إِنْ أَبْقَاهُ أَدَّاهُ إِلَى عِيَالِهِ- وَ إِنْ أَمَاتَهُ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ.» یا روایت دیگر: «19251- 6- قَالَ وَ قَالَ الرِّضَا ع الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ كَفَّارَةٌ لِمَا بَيْنَهُمَا.». و شبهه‎ای نیست در اینکه حج در هر سال یکبار است چون زمانی است و تکرار آن در هر سال یکبار است. در رابطه با عمره بحثی قبلا مطرح کرده‎ایم که آیا بین دو عمره فاصله زمانی لازم است یا نه فاصله زمانی لازم نیست بلکه پشت سر هم در هر ساعت و یا هر روز یک عمره می‏تواند انجام بدهد؟ اینجا چهار نظریه است.

نظر اول: یک نظر این است که بین دو عمره فاصله زمانی لازم نیست در هر روز یک عمره است، «بل فی کل ساعۀ عمرۀ مجاز»، سید مرتضی در ناصریات،  ابن ادریس در سرائر، صاحب جواهر و صاحب عروه نظرشان این است.

نظر دوم: این بود که فاصله زمانی لازم است آن هم یک سال، هر سال کسی نمی‎تواند دو عمره انجام بدهد. ابن ابی عقیل از علمای شیعه و جمعی از علمای تسنن به این قول قائلند. روایتی می‎آورند که «لکل سنۀ عمرۀ».

نظر سوم: هر ماه انسان می‎تواند یک عمره انجام بدهد جمعی از متأخرین از جمله مرحوم امام این نظر را دارند.

نظر چهارم: هر ده روز می‎شود یک عمره انجام داد، شیخ طوسی در نهایه و مبسوط و علامه حلی و از متأخرین محقق نائینی می‏فرمایند علی الاحوط باید بین دو عمره ده روز فاصله باشد.

ما قبلا این بحث را بررسی کردیم و خلاصه اینگونه گفتیم که روایت «لکل سنۀ عمرۀ» حمل بر تقیه می‎شود، «لکل عشرۀ ایام عمرۀ» صاحب جواهر و جمعی فرموده بودند که دو روایت داریم موثقۀ اسحاق بن عمار به تعبیر آقایان و روایت علی بن ابی حمزه بطائنی، ما بررسی کردیم و گفتیم ذیل موثقۀ اسحاق بن عمار نیامده است «لکل عشرۀ ایام عمرۀ» و آن اشتباه صاحب جواهر بوده و بین این دو روایت خلط شده است لذا هیچ روایت معتبری نداریم که «لکل عشرۀ ایام عمرۀ» و روایت علی بن ابی حمزه بطائنی ضعف سندی دارد و قابل استناد نیست لذا به این نتیجه رسیدیم روایات «لکل شهر عمرۀ» متبع است و هر ماه یک عمرۀ در آن مشروع است. مبسوط بحث کردیم که آیا این شهر یعنی 30 روز باید بین دو عمره فاصله باشد یا نه هر ماهی یک عمره دارد؟ که بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم فاصله سی روز بین دو عمره لازم نیست و هر ماه یک عمره دارد آخر ذی قعده یک عمره انجام داد اول ذی حجه می‎تواند یک عمرۀ دیگر انجام بدهد.

ضمنا آیا بین دو عمرۀ مفرده فاصله لازم است یا نه فرق نمی‎کند یکی تمتع و یکی مفرده باز هم فاصله لازم است و این را بررسی کردیم و بر خلاف محقق خوئی که در بین دو عمره مفرده فاصله را لازم می‎دانستند ما گفتیم بین هر دو عمره‎ای فاصله لازم دارد چه عمره مفرده و چه عمرۀ تمتع.

مقدمه دوم: آیا بعد از عمرۀ تمتع خروج از شهر مکه جایز است تکلیفا یا جایز نیست؟ و اگر از مکه خارج شد آیا وضعا به عمرۀ تمتعش ضرر می‎زند یا نه؟ این را هم قبلا مفصل بحث کردیم و الان فقط اشاره می‎کنیم.

نظر اول: برخی از اعلام نظرشان این است که خروج از مکه بعد از عمرۀ تمتع تکلیفا حرام است، تا حج تمتعش را انجام نداده است حق ندارد از مکه بیرون برود و اگر نیاز داشت از مکه بیرون برود باید محرم بشود به احرام حج ولی اگر از مکه بیرون رفت و گناه کرد عمرۀ تمتعش وضعا اثری ندارد و باطل نیست بلکه صحیح است محقق خوئی اینگونه فتوا می‎دهند و مرحوم امام هم احوط وجوبی دارند.

نظر دوم: خروج از مکه تکلیفا حرام است و وضعا هم مبطل عمرۀ تمتع است. بعضی از اعلام مکتب قم حفظه الله فتوایشان این است. ما بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که حرمت تکلیفی برای خروج از مکه وجود ندارد، روایات ناهی از خروج از مکه نهی ارشادی طریقی است، گفتیم در این روایات تعلیل شده است از مکه بیرون نرو چون ممکن است حجت به خطر بیافتد و نتوانی به حج برسی لذا اگر کسی وثوق داشت که اگر بعد از عمرۀ تمتع از مکه خارج شود به حج تمتع خودش را می‎رساند خروج از مکه مشکلی ندارد و حرام تکلیفی نیست و اگر بیرون رفت بطلان وضعی هم ندارد و عمرۀ تمتعش باطل نمی‎شود. اینجا گفتیم نظر صاحب عروه و بعضی از اعلام دیگر هم همین است.

محقق نائینی در این مسأله در حاشیۀ عروه یک نگاه خاصی داشتند که ما قبلا اشاره کردیم، فرمودند روایات حرمت خروج از شهر مکه، حرمت تکلیفی را می‎رساند ولی مقصود شهر مکه نیست بلکه مقصود مسافت شرعی است، حق ندارد کسی که عمرۀ تمتع انجام داده است به اندازۀ مسافت شرعی از مکه دور بشود ولی کمتر از مسافت شرعی اشکال ندارد. که ما بررسی کردیم و گفتیم این حرف دلیل ندارد و فقط ممکن است یک استیناس از صحیحه ابی ولاد در باب صلاۀ باشد. شاید محقق نائینی نظیر آن استیناس را در این بحث مطرح کرده است. بعد از این دو مقدمه

اصل مسأله این بود که آیا بین عمرۀ تمتع و حج تمتع، عمرۀ مفرده جایز است یا نه؟

نظر محقق نائینی در دلیل الناسک ص 120 این است که جایز است بین عمره و حج تمتع انسان عمرۀ مفرده انجام بدهد و این عمرۀ مفرده هیچ ضرری هم به عمرۀ تمتعش ندارد. البته چون در مقدمه اول گفتیم محقق نائینی می‏فرمایند احوط این است که فاصلۀ بین دو عمره ده روز باشد اینجا هم به طبعیت حال این قید را هم مطرح می‎کنند. انجام عمره مفرده بین عمرۀ تمتع و حج تمتع جایز است به شرطی که بینشان ده روز فاصله باشد. عبارت محقق نائینی این است:« السابعة: لا يجوز للمتمتع أن يعتمر بعمرة مفردة قبل أن يحل من إحرامه لعمرة التمتع، و يجوز بعد إحلاله منه، و مضي عشرة أيام على الأحوط، فيجوز له أن يخرج إلى أدنى الحل لإحرامها، و كذا إلى غيرها مما هو دون المسافة، أما إلى المسافة فالأحوط أن لا يخرج إلا محرما بالحجّ و إن طال و شقّ عليه ذلك.».

نگاه محقق نائینی این شد که بعد از عمرۀ تمتع و قبل از انجام حج تمتع انسان جایز است عمرۀ مفرده انجام بدهد و هیچ ضرری هم برای عمرۀ تمتعش ندارد. به چه دلیل محقق نائینی قائل به این نظریه هستند. توضیحی در دلیل الناسک نیامده ولی ظاهر امر این است که از طرفی نظر محقق نائینی این بود که کسی عمرۀ تمتع انجام داده است کمتر از مسافت شرعی جایز است از مکه بیرون برود پس خروجش از مکه مشکلی ندارد. از طرف دیگر میقات عمرۀ مفرده کمتر از مسافت شرعی است، ادنی الحل است، پس اولا خروجش از مکه جایز است به کمتر از مسافت شرعی و میقات عمرۀ مفرده هم کمتر از مسافت شرعی است از طرف سوم اطلاقات استحباب عمرۀ مفرده شامل این مورد می‎شود «14414- 2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ سُوقَانِ مِنْ أَسْوَاقِ الْآخِرَةِ- اللَّازِمُ لَهُمَا فِي ضَمَانِ اللَّهِ- إِنْ أَبْقَاهُ أَدَّاهُ إِلَى عِيَالِهِ- وَ إِنْ أَمَاتَهُ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ.» این اطلاق دارد چه قبل از عمرۀ تمتع یا بعد از عمرۀ تمتع یا بین عمرۀ تمتع و حج تمتع، لذا محقق نائینی می‏فرمایند عمرۀ مفرده بین عمرۀ تمتع و حج تمتع جایز است.

در مقابل ایشان محقق خوئی در المعتمد فی شرح المناسک ج 5 ص 128، می‏فرمایند جایز نیست بین عمرۀ تمتع و حج تمتع کسی عمرۀ مفرده انجام بدهد. تکلیفا حرام است و از کلمات ایشان استفاده می‏شود که اگر عمرۀ مفرده انجام داد عمرۀ تمتعش باطل است و باید دوباره یک عمرۀ تمتع انجام بدهد.

از صدر و ذیل عبارت محقق خوئی برای این مدعایشان دو دلیل و یک مؤید استفاده می‏شود.

دلیل اول: می‎فرمایند چرا عمرۀ مفرده جایز نیست؟ به خاطر اینکه از طرفی میقات عمرۀ مفرده ادنی الحل است، باید از مکه بیرون برود، از طرف دیگر می‏‎فرمایند ما قبلا گفته‎ایم خروج از مکه هر چند به ادنی الحل برای کسی که عمرۀ تمتع انجام داده است حرام است بنابراین حق ندارد عمرۀ مفرده انجام بدهد چون انجام عمرۀ مفرده سبب خروج از مکه است و خروج از مکه هم برای کسی که حج تمتع انجام نداده حرام است.

چند اشکال بر ایشان وارد است که خواهد آمد.

 

[1]. جلسه 9، مسلسل 1053، شنبه‌،98.07.06

***********************

بسم الله الرحمن الرحیم [1]

آیا بین عمرۀ تمتع و حج تمتع، عمرۀ مفرده جایز است یا نه؟

محقق نائینی فرمودند عمرۀ مفرده جایز است و ضرری هم به عمرۀ تمتع نمی‎رساند در مقابل از کلمات محقق خوئی در کتاب المعتمد فی شرح المناسک استفاده می‎شود که در فاصله عمره و حج تمتع عمرۀ مفرده جایز نیست و به عمرۀ تمتع هم ضرر می‌زند اصلا، محقق خوئی دو دلیل بر این مدعا داشتند. دلیل اول اشاره شد خلاصه آن دلیل این بود که ایشان می‎فرمایند برای عمرۀ مفرده معتمر باید از مکه بیرون برود، ادنی الحل، و کسی که عمرۀ مفرده‎اش را انجام داده جایز نیست از مکه بیرون برود، لذا از این نگاه گفته شود عمرۀ مفرده بعد از عمرۀ تمتع و قبل از حج جایز نیست.

عرض می‎کنیم که این دلیل وافی به مقصود نیست به خاطر اینکه:

اولا: دلیل محقق خوئی اخص از مدعاست، چون ممکن است کسی جاهل قاصر باشد و نداند خروج از مکه جایز نیست یا جاهل باشد، که اگر از مکه خارج بشود محرم بشود به احرام حج، لذا خروج بر او حرام نیست یا خروج از مکه برای کسی اضطراری یا اکراهی باشد، مضطر شد از مکه خارج شد و نتوانست محرم شود به احرام حج، خروج که بر مضطر حرام نیست لذا بعد از خروج با احرام عمرۀ مفرده وارد بشود.

ثانیا: طبق این دلیل محقق خوئی عمرۀ مفرده ملازم شد با عنوان خروج از مکه، خروج از مکه حرام است برای کسی که عمرۀ تمتع انجام داد ولی حج تمتع انجام نداده طبق فتوای محقق خوئی و جمعی، عمرۀ مفرده ملازمه دارد با خروج از مکه، بارها خود ایشان تصریح دارند که حکم از ملازم به ملازم دیگر سرایت نمی‎کند.

ثالثا: اصل مدعا و مبنا را قبول نداریم، مفصل بحث آن گذشته است، آیا خروج از مکه برای کسی که عمرۀ تمتع او تمام شده و حج تمتع انجام نداده، آیا حرمتش حرمت نفسی است که محقق خوئی و جمعی قائلند که تکلیفا حرام است یا نه حرمت، حرمت ارشادی طریقی است که جمعی از اعلام قائلند از جمله صاحب عروه؟ ما همین نظر صاحب عروه را تأیید کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اصلا خروج از مکه برای کسی که عمرۀ تمتع انجام داده است حرمت تکلیفی ندارد بلکه حرمت ارشادی طریقی است به این معنا که در ذیل بعضی از روایات آمده بود «مخافۀ ان یترک الحج» حرمت ارشاد به ترس از ترک حج است، لذا اگر کسی وثوق دارد به احرام حج و عرفات می‎رسد اشکالی ندارد از مکه بیرون برود.

دلیل دوم: که دلیل عمدۀ ایشان همین دلیل است، صحیحه حماد بن عیسی در وسائل الشیعه باب 22 از ابواب اقسام حج ح 6: «14866- 6- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ- لَمْ يَكُنْ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ حَتَّى يَقْضِيَ الْحَجَّ- فَإِنْ عَرَضَتْ لَهُ حَاجَةٌ إِلَى عُسْفَانَ أَوْ إِلَى الطَّائِفِ- أَوْ إِلَى ذَاتِ عِرْقٍ خَرَجَ مُحْرِماً وَ دَخَلَ مُلَبِّياً بِالْحَجِّ- فَلَا يَزَالُ عَلَى إِحْرَامِهِ- فَإِنْ رَجَعَ إِلَى مَكَّةَ رَجَعَ مُحْرِماً وَ لَمْ يَقْرَبِ الْبَيْتَ- حَتَّى يَخْرُجَ مَعَ النَّاسِ إِلَى مِنًى عَلَى إِحْرَامِهِ- وَ إِنْ شَاءَ وَجَّهَهُ ذَلِكَ إِلَى مِنًى- قُلْتُ فَإِنْ جَهِلَ فَخَرَجَ إِلَى الْمَدِينَةِ- أَوْ إِلَى نَحْوِهَا بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- ثُمَّ رَجَعَ فِي إِبَّانِ الْحَجِّ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ- يُرِيدُ الْحَجَّ فَيَدْخُلُهَا مُحْرِماً أَوْ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- قَالَ إِنْ رَجَعَ فِي شَهْرِهِ دَخَلَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- وَ إِنْ دَخَلَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ دَخَلَ مُحْرِماً- قُلْتُ فَأَيُّ الْإِحْرَامَيْنِ وَ الْمُتْعَتَيْنِ- مُتْعَتُهُ الْأُولَى أَوِ الْأَخِيرَةُ- قَالَ الْأَخِيرَةُ هِيَ عُمْرَتُهُ- وَ هِيَ الْمُحْتَبَسُ بِهَا الَّتِي وَصَلَتْ بِحَجَّتِهِ- قُلْتُ فَمَا فَرْقٌ بَيْنَ الْمُفْرَدَةِ وَ بَيْنَ عُمْرَةِ الْمُتْعَةِ- إِذَا دَخَلَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ قَالَ- أَحْرَمَ بِالْعُمْرَةِ وَ هُوَ يَنْوِي الْعُمْرَةَ- ثُمَّ أَحَلَّ مِنْهَا وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ دَمٌ- وَ لَمْ يَكُنْ مُحْتَبَساً بِهَا- لِأَنَّهُ لَا يَكُونُ يَنْوِي الْحَجَّ.».

ما این روایت را قبلا به مناسبتهایی بررسی کردیم و روایت مفصل است، محل استدلال به این قسمت روایت است که حماد بن عیسی سؤال می‎کند که اگر کسی جاهل به حکم خروج بود و بعد از انجام عمرۀ تمتع، رفت به سمت مدینه یا غیر مدینه بدون احرام، حالا نزدیک حج شده است و می‎خواهد بیاید مکه و حجش را انجام بدهد، چگونه وارد مکه شود؟ امام علیه السلام می‎فرمایند « قَالَ إِنْ رَجَعَ فِي شَهْرِهِ دَخَلَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- وَ إِنْ دَخَلَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ دَخَلَ مُحْرِماً- قُلْتُ فَأَيُّ الْإِحْرَامَيْنِ وَ الْمُتْعَتَيْنِ- مُتْعَتُهُ الْأُولَى أَوِ الْأَخِيرَةُ- قَالَ الْأَخِيرَةُ هِيَ عُمْرَتُهُ- وَ هِيَ الْمُحْتَبَسُ بِهَا الَّتِي وَصَلَتْ بِحَجَّتِهِ-». امام علیه السلام می‎فرمایند اگر در ماه دیگری بود غیر از ماهی که عمرۀ تمتع انجام داده باید با احرام وارد مکه شود، راوی محاسبه می‎کند، که یک عمرۀ تمتع ماه ذی قعده انجام داد حالا در ماه ذی حجه می‎خواهد وارد بشود باید محرم باشد سؤال می‎کند این فرد دو عمرۀ تمتع انجام داده است آن عمره‎ای که مربوط به حجش است کدام است؟ امام علیه السلام می‎فرمایند این عمرۀ اخیر عمرۀ تمتعش هست.

محقق خوئی اینگونه نتیجه می‎گیرند که مدلول التزامی این پاسخ امام علیه السلام این است که بین حج تمتع و عمرۀ تمتع کسی نمی‏تواند فاصله بیندازد و الا اگر فاصله درست بود امام می‏فرمودند در این ماه یک عمرۀ مفرده انجام بدهد و عمرۀ تمتع قبلی مربوط به حجش باشد، ولی امام می‏فرمایند این عمرۀ تمتع دوم مربوط به حج اوست معلوم می‎شود فاصله مبطل است. لذا عمده دلیل محقق خوئی صحیحه حماد بن عیسی است که ایشان می‏فرمایند به مدلول التزامی به تعبیر ما صحیحه دلالت می‎کند نباید بین عمره و حج تمتع فاصله باشد، معلوم می‏شود فاصله مبطل است و مقصود فاصله عملی است یعنی عمل دیگری بین این دو فاصله نشود.

عرض ما این است که این دلیل دوم محقق خوئی هم به نظر ما مثبت مدعا نیست، به خاطر اینکه اگر در کلام امام علیه السلام این نکته بود که وقتی می‎خواهد وارد مکه بشود، ماه جدید است، باید محرم بشود به احرام عمرۀ تمتع، حق ندارد عمرۀ مفرده انجام بدهد، کلام محقق خوئی تمام بود ولی اصلا در کلام امام علیه السلام این نیست امام علیه السلام می‎فرمایند با احرام وارد مکه بشود و کلام امام علیه السلام اطلاق دارد چه عمرۀ مفرده باشد چه عمرۀ تمتع باشد، این فرض راوی است که سؤال می‎کند اگر این ماه جدید هم عمرۀ تمتع انجام داد کدام عمره‎اش می‌شود عمرۀ حج؟ امام علیه السلام می‎فرمایند همین عمره اخیر او عمرۀ حج است این کلام امام علیه السلام مدلول التزامی ندارد که اگر عمرۀ دوم عمره مفرده بود عمرۀ مفرده باطل است.

شاهد آن این روایت است باب 22 ابواب اقسام حج ح 8، معتبره یا صحیحه اسحاق بن عمار: «14868- 8- وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَجِي‌ءُ فَيَقْضِي مُتْعَتَهُ- ثُمَّ تَبْدُو لَهُ الْحَاجَةُ فَيَخْرُجُ إِلَى الْمَدِينَةِ- وَ إِلَى ذَاتِ عِرْقٍ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْمَعَادِنِ- قَالَ يَرْجِعُ إِلَى مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ إِنْ كَانَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ- الَّذِي تَمَتَّعَ فِيهِ لِأَنَّ لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةً- وَ هُوَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ قُلْتُ- فَإِنَّهُ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ- قَالَ كَانَ أَبِي مُجَاوِراً هَاهُنَا فَخَرَجَ- يَتَلَقَّى بَعْضَ هَؤُلَاءِ فَلَمَّا رَجَعَ- فَبَلَغَ ذَاتَ عِرْقٍ أَحْرَمَ مِنْ ذَاتِ عِرْقٍ بِالْحَجِّ- وَ دَخَلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِالْحَجِّ.».

راوی از امام علیه السلام سؤال می‎کند که شخصی عمرۀ تمتعش را انجام می‎دهد بعد نیاز به خروج از مکه پیدا می‎کند که به مدینه یا ذات عرق خارج شود وظیفه‎اش چیست؟ امام علیه السلام می‏فرمایند اگر در غیر ماهی است که عمرۀ تمتع انجام داده وقتی وارد مکه می‎شود باید با عمره وارد مکه شود.

لذا به نظر ما حق با محقق نائینی است که انجام عمرۀ مفرده بین عمرۀ تمتع و حج تمتع مشکلی ندارد مضر به عمرۀ تمتعش هم نیست. یکی از اعلام از مکتب قم در مناسکشان ص 243 می‎فرمایند انجام عمرۀ مفرده بین عمرۀ تمتع و حج تمتع جایز است. ایشان استدلال نکرده‎اند به نظر ما عمده نگاه در حرمت عمره مفرده نگاه محقق خوئی است که ما بررسی کردیم.

محقق خوئی ممکن است به وجه دیگر این عمرۀ مفرده را حرام بدانند و باطل بدانند نه با تمسک به روایت حماد بن عیسی بلکه به این بیان که ایشان بگویند متمتع و کسی که عمرۀ تمتع انجام می‎دهد، محتبس به حج است، یعنی باید صبر کند تا حجش را انجام بدهد و حق ابطال این عمره را ندارد، حرام است بر او کاری بکند که عمرۀ تمتعش باطل بشود، لذا احرام برای عمرۀ مفرده چون موجب ابطال عمرۀ تمتعش می‏شود مصداق حرام می‏شود، ایشان قائلند به استحاله اجتماع امر و نهی لذا این عمرۀ مفرده که مبطل عمرۀ تمتع است کار حرامی است این فعل مبعد عن المولی صلاحیت مقربیت ندارد لذا قصد قربت نسبت به این عمل حرام با این عمل متمشی نمی‏شود لذا عمرۀ مفرده‎ای که مبطل آن عمرۀ تمتع می‏شود عمل حرامی است و مبطل.

هر چند این حرف هم بناءا و هم مبنائا اشکال دارد.

نتیجه: در این مسأله حق جواز اتیان به عمرۀ مفرده است بعد از عمرۀ تمتع و قبل از انجام حج و انجام عمره مفرده سبب بطلان عمرۀ تمتع هم نمی‎شود.

[1]. جلسه 10، مسلسل 1054، یک‎شنبه‌، 98.07.07

**********************

بسم الله الرحمن الرحیم [1]

بیان یک نکته در احرام حج تمتع: آیا طواف مستحبی بعد از احرام حج و قبل از انجام مناسک دیگر حج جایز است یا نه؟

عرض شد واجب اول از واجبات حج تمتع احرام است. احرام حج در کیفیت، واجبات و محرمات همانند احرام عمره است که خصوصیات قبلا به تفصیل بیان شده است. نسبت به مکان احرام، زمان احرام، نسیان احرام حج و صور آن به مناسبت مرحوم امام در تحریرالوسیله مطالبی بیان فرمودند و ما هم آنجا هم توضیح دادیم.

بیان یک نکته: آیا بعد از احرام حج طواف مستحبی جایز است قبل از رفتن به عرفات و مشعر و منا یا نه کسی که محرم شد به احرام حج تمتع حق ندارد طواف مستحبی انجام بدهد تا مناسک حج را انجام بدهد؟

دو نظریه در بین فقهاء وجود دارد: جمعی زیادی از فقهاء از جمله شیخ طوسی در النهایۀ ص 248 و المبسوط ج1، ص 365، علامه حلی در قواعد ج1، ص 434 می‎فرمایند کسی که محرم شد به احرام حج تمتع و هنوز به عرفات، مشعر و منا نرفته است جایز نیست طواف مستحبی انجام بدهد و اگر طواف مستحب انجام داد احرامش نقض شده است و دوباره باید به قصد احرام تلبیه بگوید.

در مقابل این نظریه برخی از فقهاء شاید از کلمات صاحب جواهر در جواهر الکلام ج 19 ص 14 و 15 استفاده شود که طواف مستحب بعد از احرام حج جایز است.

محقق خوئی در مناسکشان احوط وجوبی دارند که بعد از احرام حج، طواف مستحب انجام نشود و اگر انجام داد بعد از طواف تلبیه را تجدید کند گویا احرام جدید می‎خواهد ولی از المعتمد فی شرح المناسک ج5، ص 136 استفاده می‎شود که می‎فرمایند ظاهر جواز طواف استحبابی است بعد از احرام حج تمتع ولی احوط این است که انجام ندهد که احوط استحبابی می‎شود.

ما ابتدا دلیل محقق خوئی را بر جواز طواف مستحبی بعد از احرام حج تمتع توضیح می‎دهیم، بعد ببینیم این دلیل مناقشه دارد یا نه؟

قبل از توضیح دلیل ایشان برای فهم این روایات یک مقدمه را اشاره می‏کنیم.

مقدمه: از روایات استفاده می‎شود در حج افراد کسی که محرم شد به حج افراد و وارد مکه شد اگر طواف کند قبل از رفتن به مشاعر، طواف باعث می‎شود از احرام دربیاید و دوباره تلبیه بگوید. صحیحه زراره باب 4 از ابواب اقسام حج ح 23: «14723- 23- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا أَفْضَلُ مَا حَجَّ النَّاسُ- فَقَالَ عُمْرَةٌ فِي رَجَبٍ وَ حَجَّةٌ مُفْرَدَةٌ فِي عَامِهَا- فَقُلْتُ فَالَّذِي يَلِي هَذَا قَالَ الْمُتْعَةُ إِلَى أَنْ قَالَ- قُلْتُ فَمَا الَّذِي يَلِي هَذَا قَالَ الْقِرَانُ- وَ الْقِرَانُ أَنْ يَسُوقَ الْهَدْيَ- قُلْتُ فَمَا الَّذِي يَلِي هَذَا- قَالَ عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ وَ يَذْهَبُ حَيْثُ شَاءَ- فَإِنْ أَقَامَ بِمَكَّةَ إِلَى الْحَجِّ فَعُمْرَتُهُ تَامَّةٌ- وَ حَجَّتُهُ نَاقِصَةٌ مَكِّيَّةٌ قُلْتُ فَمَا الَّذِي يَلِي هَذَا- قَالَ مَا يَفْعَلُهُ النَّاسُ الْيَوْمَ يُفْرِدُونَ الْحَجَّ- فَإِذَا قَدِمُوا مَكَّةَ وَ طَافُوا بِالْبَيْتِ أَحَلُّوا- وَ إِذَا لَبَّوْا أَحْرَمُوا فَلَا يَزَالُ يُحِلُّ وَ يَعْقِدُ- حَتَّى يَخْرُجَ إِلَى مِنًى بِلَا حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ.». زراره در این روایت سؤال می‎کند که کدام حج فضیلتش بیشتر است تا به اینجا می‎رسد که امام علیه السلام می‏فرمایند پایین‎ترین مرحله حج افراد است که اهل سنت انجام می‎دهند «فاذا قدموا مکۀ و طافوا بالبیت احلوا و اذا لبوا احرموا فلایزال یحل و یعقد حتی یخرج الی منی بلاحج و لاعمرۀ». از این روایت این قسمت را نتیجه می‎گیریم که در حج افراد بعد از احرام اگر طواف کند محل می‎شود.

روایات دیگری هم داریم باب 16 از ابواب حج ح 2 صحیحه معاویۀ بن عمار:« 14816- 2- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُفْرِدِ لِلْحَجِّ- هَلْ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ بَعْدَ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ قَالَ نَعَمْ- مَا شَاءَ وَ يُجَدِّدُ التَّلْبِيَةَ بَعْدَ الرَّكْعَتَيْنِ- وَ الْقَارِنُ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ- يَعْقِدَانِ مَا أَحَلَّا مِنَ الطَّوَافِ بِالتَّلْبِيَةِ.». امام می‎فرمایند اگر بعد از احرام حج قران و افراد طواف کرد و نماز خواند باید تلبیه بگوید یعنی احرامش نقض شده و باید تلبیه بگوید تا محرم شود. این در بحث حج قران و افراد است بعد از مقدمه

آیا در حج تمتع بعد از اینکه محرم شد و هنوز به عرفات و مشعر و منا نرفته است طواف مستحبی جایز است یا نه؟ و اگر طواف کرد دوباره باید تلبیه بگوید یانه؟

محقق خوئی در المعتمد فی شرح المناسک گویا می‎خواهند بفرمایند طواف مستحبی بعد از احرام حج جایز است ایشان این جواز را از جمع بین دو طائفه از روایات استفاده می‏کنند:

طائفه اول: روایاتی داریم که ظاهرش این است که بعد از احرام برای حج تمتع طواف جایز نیست. صحیحه حلبی باب 83 از ابواب طواف ح 4: «18183- 4- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَتَى الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ قَدْ أَزْمَعَ بِالْحَجِّ- أَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ قَالَ نَعَمْ مَا لَمْ يُحْرِمْ.» راوی از امام سؤال می‎کند مردی وارد مسجد الحرام شده و قصد دارد حج انجام بدهد آیا می‎تواند طواف کند امام فرمودند بله تا وقتی محرم نشده است. مفهوم این روایت می‏گوید وقتی محرم شد جایز نیست. این حدیث مربوط به حج تمتع است. (چون در حج قران و افراد میقاتش قبل از مکه است ولی در این روایت می‎گوید وقتی وارد مسجد الحرام شد قصد حج دارد که میقات حج تمتع، مکه است.)

روایت دوم: صحیحه حماد بن عیسی که مفصل است و مربوط به حج تمتع است امام می‎فرمایند «14866- 6- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ- لَمْ يَكُنْ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ حَتَّى يَقْضِيَ الْحَجَّ- فَإِنْ عَرَضَتْ لَهُ حَاجَةٌ إِلَى عُسْفَانَ أَوْ إِلَى الطَّائِفِ- أَوْ إِلَى ذَاتِ عِرْقٍ خَرَجَ مُحْرِماً وَ دَخَلَ مُلَبِّياً بِالْحَجِّ- فَلَا يَزَالُ عَلَى إِحْرَامِهِ- فَإِنْ رَجَعَ إِلَى مَكَّةَ رَجَعَ مُحْرِماً وَ لَمْ يَقْرَبِ الْبَيْتَ- حَتَّى يَخْرُجَ مَعَ النَّاسِ إِلَى مِنًى عَلَى إِحْرَامِهِ- وَ إِنْ شَاءَ وَجَّهَهُ ذَلِكَ إِلَى مِنًى- قُلْتُ فَإِنْ جَهِلَ فَخَرَجَ إِلَى الْمَدِينَةِ- أَوْ إِلَى نَحْوِهَا بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- ثُمَّ رَجَعَ فِي إِبَّانِ الْحَجِّ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ- يُرِيدُ الْحَجَّ فَيَدْخُلُهَا مُحْرِماً أَوْ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- قَالَ إِنْ رَجَعَ فِي شَهْرِهِ دَخَلَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ- وَ إِنْ دَخَلَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ دَخَلَ مُحْرِماً- قُلْتُ فَأَيُّ الْإِحْرَامَيْنِ وَ الْمُتْعَتَيْنِ- مُتْعَتُهُ الْأُولَى أَوِ الْأَخِيرَةُ- قَالَ الْأَخِيرَةُ هِيَ عُمْرَتُهُ- وَ هِيَ الْمُحْتَبَسُ بِهَا الَّتِي وَصَلَتْ بِحَجَّتِهِ- قُلْتُ فَمَا فَرْقٌ بَيْنَ الْمُفْرَدَةِ وَ بَيْنَ عُمْرَةِ الْمُتْعَةِ- إِذَا دَخَلَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ قَالَ- أَحْرَمَ بِالْعُمْرَةِ وَ هُوَ يَنْوِي الْعُمْرَةَ- ثُمَّ أَحَلَّ مِنْهَا وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ دَمٌ- وَ لَمْ يَكُنْ مُحْتَبَساً بِهَا- لِأَنَّهُ لَا يَكُونُ يَنْوِي الْحَجَّ.» وقتی محرم به احرام حج شد نباید نزدیک خانه خدا بشود کنایه از اینکه نباید طواف انجام بدهد. پس ظهور طائفه اول در این است که محرم به حج تمتع حق ندارد قبل از عرفات و مشعر طواف انجام بدهد.

در مقابل این طائفه به تعبیر محقق خوئی موثقه یا به تعبیر ما صحیحه اسحاق بن عمار داریم در باب 10 از ابواب طواف ح 2: «17823- 2- وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ- يُحْرِمُ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ ثُمَّ يَرَى الْبَيْتَ خَالِياً- فَيَطُوفُ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ فَقَالَ لَا.» سند روایت هم معتبر است.

محقق خوئی می‏فرمایند این روایت و سؤال سائل اطلاق دارد هم شامل حکم تکلیفی می‎شود و هم شامل حکم وضعی می‎شود. راوی سؤال می‎‏کند این مکلف طواف کرده آیا گناه کرده و آیا کفاره دارد و آیا باید دوباره تلبیه هم بگوید امام می‎فرمایند خیر، محقق خوئی می‎فرمایند این روایت به اطلاقش دلالت می‎کند که بعد از احرام حج، طواف مستحبی نه گناه دارد یعنی جایز است و نه لازم است دوباره تلبیه بگوید یعنی احرامش هم نقض نشده است لذا ایشان می‏فرمایند این طائفه دوم قرینه می‏شود که نهی را در طائفه اول حمل بر کراهت کنیم، « وَ لَمْ يَقْرَبِ الْبَيْتَ- حَتَّى يَخْرُجَ مَعَ النَّاسِ إِلَى مِنًى » یعنی طواف مکروه است.

عرض می‎کنیم که اطلاق صحیحه اسحاق بن عمار ثابت نیست، این «علیه شئ» ظهورش این است که یعنی وظیفۀ خاصی دارد یعنی مثل حج افراد و حج قران که اگر طواف کرد باید تلبیه بگوید اینجا هم باید تلبیه بگوید این اطلاق اول کلام است.

به نظر ما حق با مشهور است که نظرشان این است جایز نیست بعد از احرام حج تمتع طواف مستحبی انجام بدهد و اضافه می‎کنیم ولی در حج تمتع اگر طواف مستحبی انجام داد احرامش نقض نشده است.

روایت اول: باب 83 از ابواب طواف ح 6 طبق مبانی خودمان معتبره عبدالحمید بن سعید: « 18185- 6- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَحْرَمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ مِنْ عِنْدِ الْمَقَامِ بِالْحَجِّ- ثُمَّ طَافَ بِالْبَيْتِ بَعْدَ إِحْرَامِهِ- وَ هُوَ لَا يَرَى أَنَّ ذَلِكَ لَا يَنْبَغِي- أَ يَنْقُضُ طَوَافُهُ بِالْبَيْتِ إِحْرَامَهُ- فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ يَمْضِي عَلَى إِحْرَامِهِ.» نسبت به سند عبدالحمید بن سعید توثیق خاص ندارد ولی صفوان بن یحیی به سند معتبر از او حدیث نقل کرده است، نقل صفوان علامت وثاقت است لذا عبدالحمید بن سعید ثقه است و روایت معتبر است. راوی از امام علیه السلام سؤال می‎کند در روز ترویه برای حج تمتع محرم شده است و بعد از احرام طواف کرد و او فکر نمی‏کرد این کار درست نیست، حکم تکلیفی آن را نمی‎دانست آیا طواف او احرامش را نقض کرده است؟ امام فرمودند نخیر، ولی بر همان احرام قبلش باقی باشد.

از این روایت استفاده می‎شود که حکم وضعی نقض احرام با طواف وجود ندارد ولی حکم تکلیفی باقی است.

روایت دوم: صحیحه صفوان بن یحیی: « 14601- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَحْيَى الْأَزْرَقِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع الرَّجُلُ يَحُجُّ عَنِ الرَّجُلِ- يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَطُوفَ عَنْ أَقَارِبِهِ- فَقَالَ إِذَا قَضَى مَنَاسِكَ الْحَجِّ فَلْيَصْنَعْ مَا شَاءَ.» که یحیی الازرق به خاطر نقل صفوان از او ثقه است. مفهوم شرط در این جمله شرطیه این است که اگر مناسک حجش تمام نشده، حق ندارد از طرف دیگری طواف انجام بدهد. لذا بدون شبهه حکم تکلیفی حرمت بر اساس روایات طائفه اول که لایقرب بالبیت و بر اساس مفهوم صحیحه یحیی الازرق استفاده می‎شود.

نتیجه: حکم تکلیفی حرمت به تبع شیخ طوسی و علامه حلی ثابت است اما حکم وضعی بطلان احرام و لزوم تلبیه بعد از طواف در حج تمتع ثابت نیست به حکم صحیحه اسحاق بن عمار، «علیه شئ قال لا» و به حکم صحیحه عبدالحمید بن سعید «لکن یمضی علی احرامه» و همین جا نتیجه می‎گیریم به حکم صحیحه یحیی الازرق که تا مناسک حج تمام نشده است در بین مناسک حج کسی نمی‎تواند طواف مستحبی انجام بدهد.

یکی از اعلام قم حفظه الله[2] در مناسکشان ص 250 مسأله 761 (چاپ تیر ماه سال 97) اینگونه می‏فرمایند:«پس از احرام حج تمتع تا زمانی که طواف حج یا طواف نساء آن را انجام نداده است نمی‎توان طواف مستحبی بجا آورد». این خصوصیت که تا طواف حج را انجام نداده ما نمی‎دانیم به چه دلیل و طواف خصوصیتی ندارد، و در مورد طواف نساء خواهیم گفت که طواف نساء جزء مناسک حج نیست لذا طواف مستحبی قبل از طواف نساء اشکالی ندارد چون طواف نساء جزء مناسک حج نیست و دلیلی بر این فتوای ایشان وجود ندارد.

واجب دوم وقوف در عرفات است که خواهد آمد.

 

[1]. جلسه 11، مسلسل 1055، دوشنبه‌، 98.07.08

[2]. آیة الله شبیری زنجانی