بسم الله الرحمن الرحیم
جلسهی 129-318 29/7/1388ـ2/11/1430
وجه دوم: وثوق به صدور از جهت اتقان در متن
وجه دوم در اعتبار روایت وجهی است که بعضی از تلامذهی امام به این وجه استناد کردهاند. ایشان پس از اینکه سند حدیث را معتبر نمیدانند و شهرت اعتماد اصحاب به این حدیث را ثابت شده نمیدانند، میفرمایند: لکن اتقان متن روایت موجب وثوق به صدور میباشد و بعد اضافه میکنند که امام هم در مواردی معتقد بودهاند که اتقان متن موجب وثوق به صدور خواهد شد و اتقان متن این حدیث علامت صدورش از پیامبر اکرم میباشد.
عرض میکنیم به خاطر اینکه این مسئله فی الجمله مورد استناد بعضی از اعلام قرار گرفته است که اتقان متن موجب وثوق به صدور است و مسئله هم در جایی تعرض نشده است، لذا مقدمهای در رابطه با معنای اتقان متن و چگونگی وثوق به صدور اتقان متن عرض میکنیم.
مقدمه در معنای اتقان در متن و وثوق به صدور
گاهی اتقان در متن حدیث به این معناست که یک متن حدیث یا خطبه یا جمله چنان فصاحت و بلاغت دارد به گونهای که متخصصین فن فصاحت و بلاغت بگویند صدور این جمله یا خطبه یا حدیث از فصحاء و بلاغاء معمولی ممکن نیست. اگر قوت متن به فصاحت و بلاغت برگردد آن هم با قضاوت متخصصین فن آنگاه علامت وثوق به صدور خواهد بود.
به این معنا که میگوییم ائمه اهل بیت امراء کلام هستند، افصح فصحاء هستند. عدم امکان صدور یک کلام از حیث فصاحت و بلاغت از افراد عادی علامت این است که صدور این کلام از سوی امراء کلام است. ذیل216 خطبهی نهج البلاغه کلمات ابن ابی الحدید را ذیل این خطبه ببینید. فصلی از خطبه را میآورد و بعد میگوید:
« 216 و من کلام له ع قاله بعد تلاوته أَلْهاکُمُ اَلتَّکاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ اَلْمَقابِرَ یَا لَهُ مَرَاماً مَا أَبْعَدَهُ وَ زَوْراً مَا أَغْفَلَهُ وَ خَطَراً مَا أَفْظَعَهُ لَقَدِ اِسْتَخْلَوْا مِنْهُمْ أَیَّ مُدَّکِرٍ وَ تَنَاوَشُوهُمْ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ أَ فَبِمَصَارِعِ آبَائِهِمْ یَفْخَرُونَ أَمْ بِعَدِیدِ اَلْهَلْکَى یَتَکَاثَرُونَ»
عبارت ابن ابی الحدید این است: « و من تأمل هذا الفصل علم صدق معاویه فی قوله فیه و الله ما سن الفصاحه لقریش غیره و ینبغی لو اجتمع فصحاء العرب قاطبه فی مجلس و تلى علیهم أن یسجدوا له کما سجد الشعراء لقول عدی بن الرقاع: (قلم أصاب من الدواه مدادها) فلما قیل لهم فی ذلک قالوا إنا نعرف مواضع السجود فی الشعر کما تعرفون مواضع السجود فی القرآن».
این خطبه نیاز به سند ندارد. اینجا وثوق به صدور پیدا میشود و به خاطر فصاحت و بلاغت با این نگاه متخصصین اتقان در متن میشود.
و گاهی اتقان در متن از جهت معنا و محتوای کلام است. اتقان متن به خاطر محتوای کلام به یکی از این سه مورد باید برگردد:
مورد اول: مطالب غیبی و حوادث آینده در یک متنی گفته شود این حوادث بعداً واقع میشود، وقوع این حوادث و اخبار از مغیبات موجب وثوق به صدور میشود. مثل روایت حضرت امیر علیه السلام در مورد حکام بنی مروان و یا در مورد حجاج بن یوسف که نیاز به سند ندارد و حوادث را تطبیق میدهیم.
مورد دوم: اتقان از جهت معنا به این گونه است که مطلبی و لو در آن زمان واقعیت داشته و بوده است اما از طرق عادی برای بشر در آن زمان کشف آن مطلب از محالات عادی بوده است. اینکه ببینیم در آن زمان مطلبی گفته شده است که و لو واقعیت داشته اما برای بشر در آن زمان محال عادی بوده است، امارهی وثوق به صدور است.
مثال: شهید ثانی در کتاب نکاح مبحث ازدواج فامیلی میگویند: مکروه است و به یک روایت مرسله استناد میکنند. «قال النبى ص لا تنکحوا القرابه القریبه فان الولد یخرج ضاویا اى نحیفا». یا آیهی کریمه« بلی قادرین علی ان نسوی بنانه»
بنابراین گاهی اتقان از جهت معنا مطالب غیبی است و گاهی مطلبی است که و لو موجود بوده است اما امکان عادی وصول بشر به آن حقیقت در آن زمان وجود نداشته است. اینها همه اتقان در متن است و موجب وثوق به صدور است.
مورد سوم: موضوع خاصی در یک متن بیان میشود. متخصصین فن محتوا را بررسی میکنند و میگویند در این موضوع افراد عادی متخصص این فن نمیتوانند چنین محتوای اثر گذاری را ارائه بدهند. لذا انسان به این نتیجه میرسد که این محتوا که در این موضوع تخصصی از بشر عادی بعید است اگر قال الصادق بود وثوق به صدور انسان پیدا میکند.
کلام ابن ابی الحدید ذیل خطبهی 216 نهج البلاغه:« و إنی لأطیل التعجب من رجل یخطب فی الحرب بکلام یدل على أن طبعه مناسب لطباع الأسود و النمور و أمثالهما من السباع الضاریه ثم یخطب فی ذلک الموقف بعینه إذا أراد الموعظه بکلام ید+ل على أن طبعه مشاکل لطباع الرهبان لابسی المسوح الذین لم یأکلوا لحما و لم یریقوا دما فتاره یکون فی صوره بسطام بن قیس الشیبانی و عتیبه بن الحارث الیربوعی و عامر بن الطفیل العامری و تاره یکون فی صوره سقراط الحبر الیونانی و یوحنا المعمدان الإسرائیلی و المسیح ابن مریم الإلهی . و أقسم بمن تقسم الأمم کلها به لقد قرأت هذه الخطبه منذ خمسین سنه و إلى الآن أکثر من ألف مره ما قرأتها قط إلا و أحدثت عندی روعه و خوفا و عظه و أثرت فی قلبی وجیبا و فی أعضائی رعده و لا تأملتها إلا و ذکرت الموتى من أهلی و أقاربی و أرباب ودی و خیلت فی نفسی أنی أنا ذلک الشخص الذی وصف ع حاله و کم قد قال الواعظون و الخطباء و الفصحاء فی هذا المعنى و کم وقفت على ما قالوه و تکرر وقوفی علیه فلم أجد لشیء منه مثل تأثیر هذا الکلام فی نفسی فإما أن یکون ذلک لعقیدتی فی قائله أو کانت نیه القائل صالحه و یقینه کان ثابتا و إخلاصه کان محضا خالصا فکان تأثیر قوله فی النفوس أعظم و سریان موعظته فی القلوب أبلغ».
در این گونه موارد اتقان متن ممکن است موجب وثوق به صدور از معصوم بشود. بعد از مقدمه