بسم الله الرحمن الرحیم [1]
نکته ششم: با نسیان بعض أشواط و خروج از مکه نیابت کافی است.
اگر بعد از خروج از مکه یادش آمد بعض اشواط طواف را فراموش کرده، مرحوم امام و جمعی از فقهاء میفرمایند اگر خودش میتواند و حرجی نیست باید رجوع کند، و اگر ممکن نیست یا حرجی است نائب بگیرد. آقایان مواجهاند با این اشکال که معتبره حسن بن عطیه اطلاق دارد، وقتی راوی سؤال کرد برگشته به وطن خودش حضرت فرمودند أمر من یطوف عنه، پس نیابت حتی در صورت امکان رجوع هم صحیح است.
صاحب تفصیل الشریعه[2] از این اطلاق پاسخ میدهند و میفرمایند در حدیث به تعبیر ما تخیّل الإطلاق است و إلا اطلاق ندارد، زیرا در آن زمانها عادتا اگر کسی به وطنش بازمیگشت، رجوعش به مکه یا ممکن نبود عادتا یا حرجی بود لذا لازم نیست امام سؤال کنند که میتواند بازگردد یا نه؟ به طبیعت حال غالب افراد رجوعشان حرجی است لذا اینکه حضرت فرمودند نائب بگیرد این روشن است که در صورت حرجی بودن است.
عرض میکنیم: رفع ید از اطلاق معتبره حسن بن عطیه قابل قبول نیست زیرا در موارد دیگری که فرد به وطن خودش برگشته حضرت تصریح میکنند خودش برگردد و بعد راوی میگوید نمیتواند و حضرت میفرمایند نائب بگیرد. پس معلوم میشود این نگاه و امکان بوده است و اینگونه نبوده که همه حجاج از فاصلههای بسیار دور آمده باشند. لذا در مثل طواف نساء اگر همه طواف را فراموش کرده صحیحه معاویه بن عمار میگوید از امام سؤال کردم رجلٌ نسی طواف النساء حتی أتی الکوفه، قال لاتحل له النساء حتی یطوف بالبیت، قلت فإن لم یقدر؟ قال یأمر من یطوف عنه. پس در ما نحن فیه از اینکه حضرت نمیفرمایند خودش انجام دهد أمر من یطوف عنه اطلاق دارد و در نسیان بعض طواف، لازم نیست حتما برگردد.
پس اطلاق معتبره حسن بن عطیه به نظر ما رادع ندارد و قابل أخذ است و میگوید بعض الطواف اگر فراموش شد لازم نیست خودش بازگردد.[3]
حکم نقصان عمدی
در نقصان طواف مرحوم امام نقصان سهوی را متعرض شدهاند و متعرض نقصان عمدی طواف نشدند.
نسبت به نقصان عمدی طواف میگوییم حکمش با روشن شدن دو مسأله است که بعدا بیان خواهیم کرد:
مسأله اول: آیا موالات در طواف، واجب است؟ اگر واجب است آیا مطلقا در طواف واجب است یا فقط قبل از إکمال نصف واجب است.
مسأله دوم: آیا خروج از مطاف عمدا مبطل است؟ اگر کسی موالات را بعد إکمال نصف واجب نداند، قطع طواف و خروج از مطاف عمدا را هم اشکال نداند نتیجه این است که اگر بعد شوط چهارم به هر جهتی مانند شلوغی یا گرسنگی میتواند خارج شود و بعدا بیاید ما بقی را انجام دهد، بله اگر کسی موالات را مطلقا در طواف لازم بداند مانند مرحوم امام و هکذا خروج از مطاف را مبطل طواف بداند باید اینگونه فتوا دهد که اگر عمدا از مطاف بیرون رفت خروج از طواف مبطل است و از بین رفتن موالات مبطل است. لذا باید ابتدا این دو مسأله بررسی شود.
نکته هفتم در زیاده در طواف است که خواهد آمد.
در ادامه حضرت استاد نکاتی دربارۀ حب جاه و ریاست و اثر آن در سقوط انسان بیان فرمودند که میتوانید صوت آن را از اینجا دریافت کنید.
[1]. جلسه 60، مسلسل 998، چهارشنبه، 97.10.19.
[2]. تفصیل الشریعه، ج4، ص385 (موسوعه، ج14، ص480): و الظاهر بطلان هذا التخیل و عدم ثبوت الإطلاق فی مثل المقام فان الرجوع الى الأهل فی تلک الأزمنه کان ملازما لعدم إمکان الرجوع أو حرجیّته و علیه فلا مجال لدعوى الإطلاق و ترک الاستفصال بل الظاهر ثبوت الترتیب کما فی المتن فتدبر.
***************************