بسم الله الرحمن الرحیم [1]
گفتیم در اهل سنت دو عنوان مطرح است یکی صلاه بعد عصر و بعد فجر و دیگری صلاه حین طلوع الشمس و حین الغروب.
بررسی عنوان اول: صلاه بعد الفجر و العصر
نسبت به عنوان اول ما قرینه نداریم که در وقت صدور صحیحه علی بن یقطین مذهب حاکم یا رائج بین اهل سنت کراهت بوده تا صحیحه علی بن یقطین را حمل بر تقیه کنیم که جمعی از اعلام از جمله أحد تلامذه مرحوم امام حفظه الله در کتاب الحج[2] میگویند بلکه قرائنی داریم که اهل سنت در زمان معصومان و حتی زمان امام هفتم علیه السلام نماز طواف را بعد العصر و بعد الفجر میخواندهاند. روایت اول: معتبره إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: مَا رَأَیْتُ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام إِلَّا الصَّلَاهَ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ بَعْدَ الْغَدَاهِ فِی طَوَافِ الْفَرِیضَهِ.[3] حضرت میفرمایند ندیدم اهل سنت از امام حسن و امام حسین علیهما السلام که از اصحاب پیامبر بودند حکمی را بگیرند مگر صلاه بعد العصر و بعد الغداه در طواف فریضه.
روایت دوم: صحیحه محمد بن اسماعیل بن بزیع
قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنْ صَلَاهِ طَوَافِ التَّطَوُّعِ بَعْدَ الْعَصْرِ فَقَالَ لَا فَذَکَرْتُ لَهُ قَوْلَ بَعْضِ آبَائِهِ أَنَّ النَّاسَ لَمْ یَأْخُذُوا عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَّا الصَّلَاهَ بَعْدَ الْعَصْرِ بِمَکَّهَ فَقَالَ نَعَمْ وَ لَکِنْ إِذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یُقْبِلُونَ عَلَى شَیْءٍ فَاجْتَنِبْهُ فَقُلْتُ إِنَّ هَؤُلَاءِ یَفْعَلُونَ فَقَالَ لَسْتُمْ مِثْلَهُمْ.[4]
از این روایت به روشنی استفاده میشود در زمان اهل بیت مذهب عامه اهل سنت خواندن صلاه طواف بعد العصر بوده است پس روایت علی بن یقطین را نمیتوان حمل بر تقیه کرد.
نتیجه اینکه نسبت به نماز طواف بعد العصر یا بعد الفجر روایات متعارض است، صحیحه علی بن یقطین میگوید بعد العصر و بعد الفجر نماز طواف نخوان، در مقابل روایاتی داریم که تصریح میکنند نماز طواف بعد العصر و بعد الفجر باید خوانده شود، مثل:
الف: صحیحه رفاعه قال سألت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یطوف الطواف الواجب بعد العصر أیصلی الرکعتین حین یفرغ من طوافه قال نعم أما بلغک قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یا بنی عبدالمطلب لاتمنعوا الناس من الصلاه بعد العصر فتمنعوهم من الطواف.[5]
ب: معتبره إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: مَا رَأَیْتُ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام إِلَّا الصَّلَاهَ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ بَعْدَ الْغَدَاهِ فِی طَوَافِ الْفَرِیضَهِ.[6]
ج: معتبره محمد بن مسلم قَالَ: سُئِلَ أَحَدُهُمَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَدْخُلُ مَکَّهَ- بَعْدَ الْغَدَاهِ أَوْ بَعْدَ الْعَصْرِ قَالَ- یَطُوفُ وَ یُصَلِّی الرَّکْعَتَیْنِ مَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- أَوْ عِنْدَ احْمِرَارِهَا.[7]
لذا به نظر ما حمل صحیحه علی بن یقطین بر تقیه قابل قبول نیست بلکه به نظر ما نسبت به طواف واجب بین صحیحه علی بن یقطین و روایاتی که میگوید طواف واجب بعد العصر و بعد الغداه نمازش باید خوانده شود تعارض است، روایات صلاه در این دو زمان مشهور است و شهرت روایی دارد این روایت واحده است و خذ بما اشتهر بین اصحابک. لذا نسبت به نماز طواف فریضه میگوییم بعد العصر و بعد الفجر میتواند بلکه باید انجام دهد. اما نسبت به طواف مستحب به صحیحه علی بن یقطین باید عمل کرد و نمیتوان رفع ید نمود لذا حداقل فقیه میتواند فتوا دهد به کراهت نماز طواف مستحبی بعد العصر و بعد الفجر.
بررسی عنوان دوم: صلاه حین الإحمرار و الأصفرار
اما نسبت به عنوان دوم و صلاه عند اصفرار الشمس و عند احمرار الشمس اهل سنت قاطبه از نماز در این دو زمان منع میکنند و روایتی هم دارند که ان الشمس تطلع علی قرنی الشیطان و تغرب علی قرنی الشیطان لذا در این حالت نباید نماز خواند.
نسبت به روایات ما در خصوص صلاه طواف حتی مطلق صلاه در این حالت روایات متعارض است، بعض روایات تصریح میکنند حتی عند طلوع الشمس و عند غروبها نماز طواف را بخوانید. مانند صحیحه معاویه بن عمار که به قسمتی از آن قبلا اشاره کردیم قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِکَ فَائْتِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ- فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ هَاتَانِ الرَّکْعَتَانِ هُمَا الْفَرِیضَهُ- لَیْسَ یُکْرَهُ لَکَ أَنْ تُصَلِّیَهُمَا فِی أَیِّ السَّاعَاتِ شِئْتَ- عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا- وَ لَا تُؤَخِّرَهَا سَاعَهَ تَطُوفُ وَ تَفْرُغُ فَصَلِّهِمَا.[8]
در مقابل آن، صحیحه محمد بن مسلم قَالَ: سُئِلَ أَحَدُهُمَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَدْخُلُ مَکَّهَ- بَعْدَ الْغَدَاهِ أَوْ بَعْدَ الْعَصْرِ قَالَ- یَطُوفُ وَ یُصَلِّی الرَّکْعَتَیْنِ مَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- أَوْ عِنْدَ احْمِرَارِهَا.[9]
این دو طائفه تعارض میکنند روایات ناهیه از نماز عند طلوع الشمس و عند غروب الشمس را حمل بر تقیه میکنیم و اینجا مذهب حاکم و رائج اهل سنت مسلم است که لحظه غروب و طلوع نمیتوان نماز خواند.
شاهد بر این معنا توقیع شریف است در جواب مسائل محمد بن عثمان عمروی از ناحیه مقدسه با سند معتبر: بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِیِّ أَنَّهُ وَرَدَ عَلَیْهِ فِیمَا وَرَدَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الصَّلَاهِ- عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا- فَلَئِنْ کَانَ کَمَا یَقُولُ النَّاسُ- إِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ- وَ تَغْرُبُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ- فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاهِ فَصَلِّهَا- وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَانِ.[10]
نتیجه اینکه در این حالت هم با حمل روایات ناحیه بر تقیه گفته میشود واجب است بلافاصله بعد طواف نماز طواف خوانده شود چه بعد الغداه چه بعد الفجر چه حین طلوع الشمس چه حین غروبها.
پس در نکته دوم از روایات معتبره متضافره استفاده میشود موالات بین طواف و نماز طواف در همه زمانها واجب است.
سؤال: مرحوم امام در تحریر الوسیله فرمودند واجب است مبادرت بعد طواف به نماز طواف علی الأحوط.
محشین تحریر مانند صاحب تفصیل الشریعه و أحد الأعلام حفظه الله از تلامذه امام که از جلد سوم کتاب الحجشان تحریر را محور بحث قرار داده اند[11] نکتهای در وجه أحوط وجوبی امام اشاره نمیکنند.
عرض میکنیمک چه بسا حضرت امام امر به صلاه طواف بعد از طواف در روایات را در مقام توهم حظر دانستهاند یا احتمال این نکته را میداده اند. صحیحه معاویه بن عمار میگوید اذا فرغت من طوافک فصلّ رکعتین و هما مفروضتان لیس یکره لک ان تصلیهما فی أی ساعه شئت، این لیس یکره را مرحوم امام قرینه گرفته اند که فصلّ رکعتین امر در مقام توهم حظر است و دال بر وجوب نیست. صلّ، چون مبغوض نیست.
اشکال ما به چنین ادعایی این است که روایات دیگری داریم که تصریح به وجوب دو رکعت نماز بعد از طواف فریضه. مانند:
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِیضَهِ- وَ فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ حِینَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ- قَالَ وَجَبَتْ عَلَیْهِ تِلْکَ السَّاعَهَ الرَّکْعَتَانِ- فَلْیُصَلِّهِمَا قَبْلَ الْمَغْرِبِ.[12]
یا ذیل همین صحیحه معاویه بن عمار میگوید لاتؤخرهما ساعه تطوف.
لذا قرائنی داریم که این امر در مقام توهم حظر نیست بلکه دال بر وجوب است.
مع ذلک تأمل کنید اگر احتمال دیگری به ذهن رسید بیان کنید که چرا مرحوم امام با انبوه این روایات احتیاط واجب دارند.
نکته سوم: وجوب مبادرت تکلیفی یا وضعی
سومین نکته در بحث نماز طواف این است که آیا وجوب مبادرت به نماز طواف بعد الطواف وجوب نفسی تکلیفی است یا وجوب وضعی شرطی است؟
ثمره در اینجا ظاهر میشود که اگر وجوب خواندن نماز طواف صرفا وجوب تکلیفی باشد او مکلف آن را امتثال نکرد و یک ساعت فاصله انداخت معصیت کرده اما طوافش باطل نیست اما اگر وجوب شرطی باشد اگر نماز طواف را به تأخیر انداخت و بعد از یک ساعت نماز طواف را خواند، دو نظریه بین فقهاء وجود دارد:
نظریه اول: جمعی مانند مرحوم خوئی و بعض تلامذه ایشان قائلاند وجوب مبادرت به صلاه طواف وجوب شرطی وضعی است لذا با اخلال به صلاه طواف، طوافش هم باطل است.
نظریه دوم: ممکن است بگوییم این وجوب، وجوب تکلیفی است لذا فقط معصیت کرده اما طوافش صحیح است.
مطالب مرحوم امام در مناسک و تحریر را ببینید و دقت کنید ایشان هر چند قائل به احتیاط وجوبی هستند اما مبادرت را وجوب تکلیفی میدانند یا وضعی تا توضیح دهیم.
[1]. جلسه 77، مسلسل 1015، یکشنبه، 97.11.28.
[2]. الحج فی الشریعه الإسلامیه الغراء، ج4، ص: 205: الحمل على التقیه، فقد رووا عن رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم قوله: «لا صلاه بعد صلاه العصر و لا بعد صلاه الفجر»، غیر أنّهم استثنوا ما إذا کان هناک سبب کما إذا لم یصلّ العصر و الغداه بالجماعه و أراد أن یصلی فرادى، أو طاف و أراد أن یصلّی رکعتیه و لکن الإمام علیه السّلام نهاه لدفع التهمه، فربّما یتصور أنّه یرید الصلاه تطوعا، فیکون سمه التشیع. أو آیه المخالفه للسنّه. و یشهد على ذلک صحیح ابن بزیع قال: سألت الرضا علیه السّلام عن صلاه الطواف التطوع بعد العصر؟ فقال: «لا»، فذکرت له قول بعض آبائه انّ الناس لم یأخذوا عن الحسن و الحسین إلّا الصلاه بعد العصر بمکه، فقال: «نعم، و لکن إذا رأیت الناس یقبلون على شیء فاجتنبه» فقلت: إنّ هؤلاء لیفعلون، فقال: «لستم مثلهم». و مفاد الروایه: أنّ عمل أهل السنه بعد صلاه العصر، فی المسجد الحرام لا یضرّهم، لأنّه یحمل عملهم على الجهل بالحکم فلا یؤخذون، و أمّا إذا صلیتم أنتم فیما انّکم معروفون بالتشیع ستؤخذون. و من لاحظ مسجد الحرام بعد صلاه العصر أو الفجر، یرى أنّ المسجد غاصّ بأهله، لکن لا یوجد فیه من یصلی، إلى أن تغرب الشمس أو تطلع. کلّ ذلک دلیل على أنّ النهی عن إقامه صلاه الطواف بعد الوقتین، نهی سیاسی و لیس حکما شرعیا، و ذلک لحفظ شئون الشیعه لدى المخالفین. و إن کان الحکم الشرعی الواقعی هو الجواز.
... و من کان عارفا بأحادیثهم یمیّز ما ورد لبیان الحکم الواقعی عمّا ورد لأجل التقیه.
[3]. وسائل الشیعه، ج13، 435.
[4]. وسائل الشیعه، ج13، ص436. باب 76 ابواب طواف حدیث دهم
[5]. در باب 76 حدیث دوم،
[6]. وسائل الشیعه، ج13، 435.
[7]. وسائل الشیعه، ج13، ص436.
[8]. وسائل الشیعه، ج13، ص434.
[9]. وسائل الشیعه، ج13، ص436.
[10]. وسائل الشیعه، ج13، ص236.
[11]. در ابتدای جلد 3 از الحج فی اشریعه الإسلامیه الغرّاء، آیه الله سبحانی میفرمایند: لمّا کان کتاب «العروه الوثقى» غیر مشتمل على بیان مناسک الحجّ حتّى تروک الإحرام و محرّماته، آثرنا فی عنوان ما بقی من المسائل کتاب «تحریر الوسیله» للسید الأستاذ رحمه اللّه حتّى یکون ما ألقیه من المحاضرات کالشرح له، کیف و هو فی و جازته جامع لأکثر المسائل الّتی یبتلى بها.
[12]. وسائل الشیعه، ج13، ص434.