قسمتی از نکات حضرت استاد (آیه الله حاج شیخ جواد مروی) در مباحث اجاره جلسه 233، مورخ 1387.09.04:
شخصیت سید بن طاووس و اعتماد به نقلهای رجالی ایشان
یکی از خاندانهای پر سابقهی علمی شیعه در عراق، خاندان ابن طاوس میباشد. جد این خاندان محمد بن اسحاق که از پدر به امام حسن و از مادر به امام زین العابدین میرسد. این فرد به جهت این که بسیار زیبا بوده است به طاوس معروف شده است.
در خاندان ابن طاوس سه نفر از سایرین مشهورترند. این سه نفر ـ نه به ترتیب شهرت ـ عبارتند:
1. سید جمال الدین احمد بن طاووس. این فرد همان رجالی مشهور است که کتابی به نام حل الاشکال نوشته است و پنج کتاب رجالی مشهور از جمله الرجال نوشتهی ابن الغضائری را در یک کتاب جمع کرده است. البته مقداری از این کتاب از بین رفته است و آنچه باقی مانده است تحریری است که صاحب معالم از این کتاب با عنوان التحریر الطاوسی انجام داده است.
در علم رجال هر جا ابن طاوس گفته میشود انصراف به این فرد دارد.
ایشان دو شاگرد محقق در رجال داشته است که علامهی حلی و ابن داود میباشند.
این فرد دارای دو کتاب فقهی به نام بشری المحققین و الملاذ میباشد.
2. سید غیاث الدین عبد الکریم بن احمد. این فرد در علم انساب، فقه و نحو متخصص بوده است و شهرت ایشان با کتاب فرحه الغری فی تعیین قبر امام علی میباشد.
3. سید رضی الدین علی بن طاوس. این فرد متخصص در احادیث و مخصوصاً دعا میباشد و مشهورترین فرد از خاندان ابن طاوس است. ایشان صاحب کتابهای مشهوری چون اقبال الاعمال، مهج الدعوات، فتح الابواب و فلاح السائل و غیر اینها میباشد.
به علت اینکه احمد بن طاوس دو تا شاگرد قوی مثل علامهی حلی و ابن داود داشت، خصوصیات برادر او علی بن طاوس تحت الشعاع قرار گرفته است.
در اینجا به سه خصوصیت ایشان اشاره میکنیم:
خصوصیت اول: علی بن طاوس در مدت مدیدی از عمر خودش با به کاربستن تقیه ارتباط وثیق و محکمی با مستنصر عباسی ـ که انسان منصفی بود ـ پیدا کرد. به حدی به او نزدیک شده بود که مستنصر بارها به او پیشنهاد مقام وزارت یا مفتی اعظم را داد. ولی ایشان این پیشنهاد را هرگز نپذیرفت. مراجعه کنید به کتاب کشف المحجه فصل 128 خود ایشان مطلب را توضیح دادهاند.
حتی از مستنصر برای زیارت امام رضا اجازه خواست و او اجازه داد ولی بعد گفت: حالا که به طرف خراسان میروی از طرف من به عنوان سفیر به دربار مغولان برو . زیرا اینها برخی از شهرهای خراسان را به تصرف در آوردهاند و قتل و غارت کردهاند. ولی ابن طاوس به خاطر همین جهت از زیارت امام رضا منصرف شد.
در همان کتاب کشف المحجه آمده است که مستنصر به ایشان میگفت: میدانم که مرا جزء ظلمه میدانی و به همین جهت از وارد شدن در وزارت من خودداری میکنی ولی چگونه است که سید مرتضی و سید رضی در دستگاه خلفای قبل از من وارد شدند.
ایشان در جواب میفرمودند: ورود آنها در دستگاه خلافت در زمان سلاطین آل بویه بوده است و به همین جهت میتوانستند احکام شرعی را طبق نظر امامیه اجرا کنند ولی در این زمان آن موقعیت وجود ندارد.
این تقیه همراه با تعصب شدید بر تشیع است و این مطلب از کتابهایی که در غیر زمان تقیه نوشته است معلوم میشود.
از شواهد بر تقیهی ایشان این است که ایشان دو کتاب عقائدی نوشتند و چون این دو کتاب متضمن نقد شدید مخالفین بود به اسم مستعار منتشر کردند. یکی کتاب الطرائف فی معرفه مذهب الطوائف میباشد که به عنوان عبد المحمود بن داود المضری منتشر شده است. این کتاب بعداً موقعیت ویژهای پیدا کرد و سبب تشیع برخی از بزرگان اهل سنت از جمله محمد بن ابی بکر بن ابی القاسم الهمَدانی الدمشقی ( ـ721 هـ.) شد. نسخهای از این کتاب نزد این فرد پیدا شد. مردم خیال کردند خود او این کتاب را نوشته است. لذا او را نزد قاضی تقی الدین سبکی بردند و او دستور داد تا ورقهای کاغذ را در آب بشویند و آثار آن را محو کنند. این قضیه در کتاب شذرات الذهب 6: 55 نقل شده است.
ابن طاوس در برخی اجازات خودش بعد از رفع زمان تقیه بیان فرموده است که کتاب الطرائف نوشتهی ایشان میباشد.
کتاب دوم کتاب الطرف فی الانباء و المناقب فی التصریح بالوصیه و الخلافه لعلی بن ابی طالب میباشد. در برخی از کتب خودش از این کتاب یاد میکند و میگوید: این کتاب را «بعض من احسن الله الیه» نوشته است. اما بعداً در اجازات ابن طاوس بیان میکند که این کتاب نیز نوشتهی ایشان میباشد.
در کشف المحجه فصل 99 تا 102 مناظرات ایشان را با اهل سنت و زیدیه و تشیع گروهی از آنها را ملاحظه کنید. در فصل 98 به تشیع یکی از اساتید مدرسهی نظامیه به خاطر همین مناظرات اشاره میکند.
نتیجه: ابن طاوس در این دوره موقعیت بسیار خوبی در بغداد به عنوان مرکز علمی و سیاسی جهان اسلام داشته است و به بسیاری از کتابخانهها دسترسی داشته است.
خصوصیت دوم: توجه ابن طاوس به جمع کتب مختلف در کتابخانهی خودش. ایشان از جدش ورام ـ که از او در مباحث اخلاقی استفادهی زیادی کرده است ـ کتابخانهی مفصلی به ارث رسید.
ضمناً ایشان در دورهی قبل از حملهی مغول به بغداد به جمع کتابهای بسیاری در کتابخانهی خودش پرداخت. اتان کلبرگ در کتاب کتابخانهی ابن طاوس در این رابطه که چه کتابهایی در کتابخانهی ابن طاوس وجود داشته است، تحقیق بی غرضی انجام داده است اگر چه کتابش خالی از برخی اشکالات نیست.
ابن طاوس در سعد السعود در وصیتی که برای فرزند خودش سید محمد نوشته است به خصوصیات کتابهای کتابخانه میپردازد و بعد از هر کدام مطالبی را نقل میکند.
در ضمن به خاطر موقعیتی که در دربار مستنصر عباسی داشت به کتابخانههای زیادی دسترسی داشته است و از آنها استفاده میکرده است. یکی از این کتابخانهها، کتابخانهی استادش ابن النجار میباشد که بعداً ابن النجار دو کتابخانهی خود را وقف مدرسهی نظامیهی بغداد کرد. همچنین کتابخانهی ابن العلقمی وزیر شیعی ـ که بیش از ده هزار کتاب در آن وجود داشت ـ و کتابخانههای دیگر نیز مورد استفاده ایشان بوده است.
پس از حملهی مغول همهی این کتابخانهها در بغداد به آتش کشیده شد به غیر از بخشی از کتابخانهی ایشان و برخی از تألیفات خود ایشان.
از جمله کتب خیلی مهم که در کتابخانهی ایشان موجود بوده است و الآن مفقود شده است، کتب مهم رجالی و از جمله کتاب الرجال نوشتهی ابن عقده یا تسمیه المشایخ یا رَوح النفوس فی تصحیح الاسانید المنسوبه الی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب یا الفهرست نوشتهی کراجکی یا مشایخ الشیعه از ابن قدامه یا المشیخه از الحسن بن محبوب میباشد.
خصوصیت سوم: زهد و تقوای و وثاقت ابن طاوس. علامهی حلی میگوید: ابن طاوس صاحب کرامات بوده است.
عرض میکنیم: کسی که این سه خصوصیت را داشته باشد به انظار رجالی این فرد باید اعتنا کرد و اگر چنین عالمی نسبت به یک راوی ادعای اتفاق و اجماع بر وثاقت داشته باشد قطعاً این ادعا مورد قبول است.
وجه سوم: تمسک به اجماع منقول از سوی ابن طاووس
ابن طاوس در فلاح السائل 158 باب 19 در ادعیهی قرب نماز ظهر روایتی از امام صادق نقل میکند که «ما احب الله من عصاه». بعد میفرماید: امام صادق ابیاتی را انشاد کردند
تعصی الإله و أنت تظهر حبه هذا محال فی القیاس بدیع
لو کان حبک صادقا لأطعتـه إن المحب لمن یحب مطیع
بعد اشکال میکند که این اشعار مربوط به کس دیگری است چگونه به امام صادق نسبت داده شده است. بعد میگوید: «و رواه الحدیث ثقات بالاتفاق». محمد بن موسی بن المتوکل یکی از افراد وارد در سند حدیث است.