مطلب دهم: سبّ مقدسات کفّار و مخالفین
مطلب دهم این است که در مطلب هفتم میگفتیم مستثنیات از حرمت سبّ مواردی است، در مطلب دهم نکته ای که میخواهیم بیان کنیم این است که مواردی داریم که طبق قواعد سبّ آنها جایز است و حرمت ندارند اما عروض عنوان ثانوی باعث میشود همین سبّ جایز، تبدیل به حرام شود. ابرز مصادیقش سبّ مقدسات کفّار، سبّ معبودهای کفّار که علی القاعده جایز است و حرمتی ندارند اما اگر بر این سبّ عنوان ثانوی مترتب شد که آنها هم مقدسات ما را سبّ کنند آیا این سبّ با طروّ این عنوان ثانوی بر جواز باقی میماند یا حرام میشود؟
بسم الله الرحمن الرحیم[1]
دهمین مطلب از مطالب مبحث سبّ در مواردی بود که علی القاعده و به مقتضای دلیل خاص سبّ جایز است، لکن گاهی عروض عنوان ثانوی سبب حرمت همین سبّی که جایز بود میشود.
آیا سبّی که فی نفسه مجاز است اگر سبب شود دیگران مقدسات دینی یا مذهبی ما را سبّ کنند آیا چنین سبّی حرام است؟
به نظر ما أدله دلالت بر حرمت این سبّ میکند. آیه 108 سوره مبارکه انعام که میفرماید و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا اللهَ عَدواً بغیرِ علمٍ کذلک زیّنّا لِکلِّ امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون.
چند نکته در رابطه با این آیه باید توجه شود:
نکته اول: متعلق نهی از سبّ در لاتسبّوا
در معنای الذین یدعون من دون الله دو احتمال است:
احتمال اول: سبّ مشرکین و کفار
اولین احتمال مطابق با ظاهر آیه است با این توضیح که الذی و الذین موصول است برای ذوی العقول، احتیاج دارد به صله و در ادبیات هم خواندهایم که بین صله و موصول ضمیر رابط لازم است. الذین یدعون من دون الله. فاعل یدعون ضمیری است که به الذین برمیگردد، چیزی هم در تقدیر نیست.
طبق این احتمال معنا چنین است که سبّ نکنید کسانی را که غیر خدا را میخوانند و به غیر خدا دعوت میکنند یعنی مشرکین و کفّار. پس طبق این احتمال آیه میفرماید مشرکین و کفار را سبّ نکنید.
احتمال دوم: سبّ معبود مشرکین و کفار
با اینکه الذی و التی برای ذوی العقول بکار میرود لکن در این آیه کریمه در غیر ذوی العقول استفاده شده است. بتها و معبودهای دیگران را سبّ نکنید. بنابراین در صله این موصول هم باید چیزی در تقدیر گرفت و گویا آیه کریمه چنین است که لاتسبّوا الذین یدعون هم من دون الله. سبّ نکنید چیزهایی را که مشرکین آنها را میخوانند من دون الله. (یدعونهم المشرکین من دون الله) یعنی بتها را سبّ نکنید.
احتمال دوم از دو جهت خلاف ظاهر است:
الف: الذین برای ذوی العقول است در حالی که احتمال دوم میگوید در غیر ذوی العقول (بتها) بکار رفته.
ب: ضمیر رابط در تقدیر گرفته شد. اشیاء مردم را به غیر خدا نمیخوانند لذا ضمیر برای رابط در نظر میگیرند که میشود لاتسبوا الذین یدعونهم من دون الله. یعنی اشیائی را که مردم آن ها را من دون الله میخوانند سبّ نکنید.
سؤال: این احتمال دوم که دو خلاف ظاهر هم باید مرتکب شویم آیا قرینهای بر آن داریم؟
جواب: روایاتی هست که این برداشت از آیه را تأیید میکند. در تفسیر علی بن ابراهیم مسعده بن صدقه از امام علیه السلام نقل میکند کان المؤمنون یسبون ما یعبد المشرکون من دون الله فنهی الله سبّ آلهتهم لکیلا یسبَّ الکفار اله المؤمنین.[2]
مؤمنان چیزهایی را که مشرکین عبادت میکردند غیر از خدا یعنی بتهایشان را سب میکردند، مشرکان هم در مقابل معبود مؤمنین را سب میکردند.
طبق این روایت گویا احتمال دوم مقصود است یعنی شأن نزول آیه این است که مؤمنین معبودهای کفار را سبّ میکردند و آیه نازل شد که لاتسبّوا الذین یدعون من دون الله. پس به حکم این روایت میتوانیم دو خلاف ظاهر در برداشت از آیه کریمه مرتکب شویم.
جمعی از فقها و بعض مفسّران این احتمال دوم را انتخاب کردهاند.
مرحوم علامه طباطبائی در مواردی اینگونه از آیه برداشت میکنند که فلو سبّ المؤمنون آلهه المشرکین حملتهم عصبیّه الجاهلیه أن یعارض المؤمنین بسبّ ما له عندهم کرامه الالوهیه و هو الله عزوجل ففی سبّ آلهتهم نوع تسبیب الی ذکره تعالی بما لایلیق ساحه قدسه و کبریائه.[3] ایشان همین روایت تفسیر علی بن ابراهیم را نیز نقل میکنند.
عرض میکنیم:
اولا: روایت تفسیر علی بن ابراهیم معتبر نیست که بر اساس آن بتوانیم آیه کریمه را معنا کنیم.
ثانیا: اگر هم این روایت اعتبار سندی داشته باشد و قرائنی هم که گفته شد را بپذیریم اما این قرائن دلیل نمیشوند که برداشت از آیه را محدود کنیم به احتمال دوم بلکه میتوان نوعی اطلاق از آیه برداشت کرد. سبّ نکنید آنها را تا موجب سب مقدسات شود. سبّ الله را هم میگوییم هر چند عنوان خاص است اما مقصود سبّ مقدسات است. پس آیه میگوید هر سبّی که موجب سبّ مقدسات شود چه سبّ معبود آنها باشد و چه حتی سبّ خودشان باشد، ملاک این است که اگر الذین یدعون من دون الله را سبّ کردید چه سبّ کفار باشد و چه سبّ معبودشان باشد اگر نتیجهاش فیسبّوا الله عَدوا بغیر علم بود اگر مقدسات شما سبّ شد این سبّ ممنوع است. درست است که مناسبت اقتضا میکند که این احتمال دوم متعینا گفته شود اما این مناسبت به اندازه ای نیست که از اطلاق آیه رفع ید کنیم. اگر روایت معتبر بود میشد گفت روایت از باب تطبیق و جری نیست بلکه مصداق را متعیّن میکند اما روایت معتبر نیست لذا رفع ید از اطلاق آیه کریمه قابل قبول نیست.
نکته دوم: حرمت سبّ دائر مدار علّت است
دومین نکته ذیل آیه کریمه این است که لاتسبّوا الذین من دون الله معلّل شده است، هر چند با فاء نتیجه است یعنی مقصود این است که شما حق ندارید الذین یدعون من دون الله را سبّ کنید وقتی چنین نتیجه ای دارد که فیسبّوا الله عدوا بغیر علم. این عدم سبّ الذین یدعون من دون الله علتش این است که منجر به سبّ خدا توسط آنها میشود. پس این حکم به نظر ما معلّل است. مرحوم علامه هم اشاره کردند که ما قبول داریم آیه کریمه میفرماید اگر سبّ "الذین یدعون من دون الله" سبب سبّ الله شد این کار را نکنید. ما قبول داریم مورد بارز سبّ الله به قرینه مقابله سبّ معبود آنها است ما تا این اندازه قبول داریم که مناسبت اقتضا دارد سبّ معبود آنان که سبب سبّ خدا میشود ترک شود. اما العله تعمّم و تخصّص، هر سبّی که موجب سبّ الله بلکه سبّ مقدسات شود باید ترک شود.
لذا با نگاه به علت، میگوییم حکم و آیه شریفه اطلاق دارد که اگر سبّ شما سبب سبّ الله شد سبّ نکنید چه سبّ شما سبّ کفار باشد چه سبّ معبود کفار باشد. در هر صورت محور آیه علت است و العله تعمّم و تخصّص.
پس اگر سبی تسبیب به سبّ الله بود این سبّ منهی عنه است و نهی هم ظهور در حرمت دارد.[4]
نکته سوم: اطلاق از حیث تمام مقدّسات
آیا طبق ظاهر آیه، سبّ مبغوض و حرام فقط در صورتی است که این سبّ مستلزم سبّ الله باشد؟ لذا اگر سبّ فرد موجب سبّ النبی یا سبّ الإمام شد اشکال ندارد؟ چون آیه میگوید فیسبّوا اللهَ عَدواً بغیر علم؟
به نظر ما آیه از این جهت هم اطلاق دارد و در حرمت سبّ تفاوتی ندارد سبّ تسبیب به سبّ الله باشد یا سبّ النبی یا سبّ الإمام یا حتی تعمیم به سایر مقدسات داشته باشد.
اگر سبّ کفار باعث شد اهانت کنند به قبر مطهر امام معصوم، تحریک شدند به مقدسات ما توهین و سبّ کردند این تعمیم استفاده میشود.
مؤید تعمیم روایتی است که در تفسیر عیّاشی وارد شده مرسلا عن عمر الطیالسی عن ابی عبدالله علیه السلام قال سألته عن قول الله عزوجل و لاتسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبو الله عدوا بغیر علم، قال، فقال: یا عمر هل رأیت احدا یسب الله؟ قال: جعلنی الله فداک فکیف؟ قال من سبّ ولیّ الله فقد سبّ الله.[5]
نتیجه اینکه در این مطلب اگر سبّ تسبیب به سبّ الله یا نبی یا امام یا مقدسات دینی و مذهبی بشود حرام خواهد بود.
[1]. جلسه 119 سال تحصیلی 1403-1404، مسلسل 545، دوشنبه، 1404.02.29.
[4]. در فتکتسبوا العداوه که در روایت بود ذکر کردیم که ذیل این روایت چنین برداشتی را مطرح خواهیم کرد. در فتکتسبوا العداوه گفته شد حکمت است اینجا میگوییم علت است و جهت تفاوت هم مناسبت حکم و موضوع است.
*******************
بسم الله الرحمن الرحیم[1]
نکته چهارم: شمول آیه نسبت به مخالفین از نحلههای مسلمان
چهارمین نکته در تفسیر آیه کریمه این است که آیه میفرماید کفّار یا کفّار و بتهای آنها را سبّ نکنید تا آنها خدا را سبّ نکنند، آیا میتوانیم آیه کریمه را تعمیم دهیم به اینکه سبّ سایر نحلههای اسلامی و مقدساتشان اگر سبب شود که آنها هم از جهت مقابله به مثل مقدسات ما را سبّ کنند جایز نباشد؟
به نظر ما به دو جهت این تعمیم استفاده میشود:
جهت اول: روایاتی ذیل آیه کریمه داریم که هر چند سندشان فعلا میتوانیم بگوییم کلّ واحد منها تمام نیست لکن از مجموع اینها میتوان استفاده کرد که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السالم از آیه کریمه تعمیم استفاده کردهاند، تفاوتی ندارد این عدوّی که میخواهید او یا مقدساتش را سبّ کنید کافر باشد یا مسلمانی باشد که بعضی از مقدسات او را شما مقدس نمیدانید و حرمت قائل نیستید و جواز سبّ را اثبات میکنید اما اگر این سبّ مستلزم این باشد که مقدسات شما را سبّ کنند از این روایات استفاده میکنیم جایز نیست.
روایت اول: کافی شریف رساله أبی عبدالله علیه السلام إلی أصحابه. این روایت چند سند دارد که هر کدام یک تأملی دارد که باید کار شود، گفته میشود این رساله، نامه مفصلی بوده که امام صادق علیه السلام به اصحابشان نوشتهاند و أَمَرَهم بمُدارستها و النّظر فیها و کانو یضعونها فی مساجد بیوتهم فإذا فرغوا من الصلاه نظروا فیها.
علی فرض صدور حضرت امر فرمودند محتوای این نامه را اصحابشان مباحثه کنند و در آن دقت و تأمل کنند و شیعیان این نامه را در محلی که برای نماز در خانه است قرار میدادند (چنانکه مستحب است انسان در خانه خودش یک محلی را برای نماز خواندن اختصاص دهد)، بعد نماز این نامه را مرور میکردند.
این نامه سه سند دارد یک سند چنین است:
محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن فضال عن حفص المؤذّن. سند تا حفص مؤذن تمام است و حفص مؤذن گفته شده مجهول است و به احتمال زیاد حفص بن عمر، مؤذن علی بن یقطین است که اگر بتوان قرائنی بر وثاقتش پیدا کرد سند تمام خواهد بود.
یکی از فرازهای این نامه چنین است که ایاکم و سبّ أعداء الله حیث یسمعونکم فیسبّوا الله عَدواً بغیر علم، و قد ینبغی لکم ان تعلموا حد سبهم لله کیف هو؟ انه من سبّ اولیاء الله فقد انتهک سبّ الله و من اظلم عند الله ممن استسبّ لله و لأولیاء الله. فمهلا مهلا فاتبعوا قول الله و لا حول و لاقوه الا بالله.[2]
أعداء الله اطلاق دارد چه منکر توحید باشد چه منکر نبوت باشد و چه منکرین ولایت مولای ما أمیر مؤمنان علیه الصلوه و السلام باشد. پس در غیر سماع آنان سبّ اشکال ندارد و به طریق اولی لعن هم اشکال ندارد اما وقتی آنها میشنوند نباید سبّ کنید سزاوار است بفهمید سبّ الله مقصود چیست میفرمایند مقصود از سبّ الله سبّ اولیاء خدا است. سپس میفرمایند روشن است که هر کسی اولیاء الله را سبّ کند منجر به سبّ الله است. میفرمایند آیا ظالم تر از کسی که با کار خودش طلب سب برای خدا و اولیاء خدا کند کسی هست؟
روایت دوم: در عیون اخبار الرضا که سندش ضعف دارد. متن به اینجا میرسد که و إذا سمعوا مثالب اعدائنا بأسمائهم ثلبونا بأسمائنا و قد قال الله عزوجل و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عَدواَ بغیر علم.[3]
(تقابلی بین زیدیه و شیعه اثنی عشریه در زمانی شکل گرفت تقابل اعتقادی جدی بود و در تاریخ گفته شده این تقابل در ایران بود. بعض اثنی عشریه، زید بن علی را قدح میکردند منجر شد به اینکه آنان امام صادق علیه السلام را قدح کردند.) این روایت میگوید اگر شما مثالب و مطاعن اعداء ما را با نام بیان کنید و منجر به تقابل آنان شود جایز نیست. با اینکه برائت از دشمنان اهل بیت از اعظم قربات الهی است لکن به گونه ای نباشد که آنان بشوند که مقابله به مثل کنند.
پس یک دلیل بر تعمیم آیه شریفه از کفار به سایر اعداء شیعه روایات متعدد است که تصریح میکنند به گونه ای سبّ نکنید که بشنوند، پس ائمه اصل سبّ را زیر سؤال نمیبرند.
دلیل دوم:
دومین دلیل بر اینکه آیه کریمه هر چند بگویید اختصاص دارد کما علی ظاهره که من دون الله دارد یعنی سبّ کفار. لکن دلیل دیگر داریم که سبّ مقدسات دیگران هر کسی باشد مستلزم سبّ مقدسات شما بود جایز نیست این کار را انجام دهید. به این دلیل ذیل نامه امام صادق علیه السلام هم اشاره شده است. دلیل این است که از جهتی روشن است که سبّ الله و اولیاء الله از ابرز مصادیق ظلم است. خدا و پیامبر و ائمه و بزرگان دینی ما حقوقی به گردن ما دارند که اهانت به آنها تضییع حقوق آنها و مسلّما ظلم است. قبلا اشاره کرده ایم که التسبیب الی الظلم حرامٌ. کسی کاری انجام دهد که سبب ظلم به اولیاء الله شود مسلما حرام است لذا اگر آیه و روایات هم نباشد اگر کسی به هر نحوی کاری انجام دهد که سبب شود دیگران عکس العمل نشان دهند و اولیاء الله را سبّ کنند از ابراز مصادیق ظلم و حرام است. لذا امام صادق علیه السلام در نامه فرمودند و من أظلم عند الله ممن استسبّ لله و لأولیائه. و الظلم حرامٌ.[4]
پس آنجا که فی نفسه سب دشمنان یا مقدساتشان مثل بتها جایز است اگر سب آنها موجب مقابله به مثل و سب خدا یا انبیاء یا اولیاء شود ادله این سبّ را تحریم میکند.
[1]. جلسه 120 سال تحصیلی 1403-1404، مسلسل 546، سهشنبه، 1404.02.30.
[3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص304.
[4]. در برائت از مشرکین هم مقبّحات آنان تبیین میشود. گاهی هر چند فی الجمله موجب تقابل آنان شود ممکن است مصلحت اقوی فرض شود و اشکالی نداشته باشد. این امور مربوط به باب تزاحم است که باید دقت شود.