واجب ششم: الخروج عن حائط البیت
مرحوم امام میفرمایند: الخروج عن حائط البیت و أساسه فلو مشی علیهما لم یجز و یجب جبرانه.
ششمین واجب از واجبات طواف این است که از أدله استفاده میشود طواف باید بالبیت یا حول البیت باشد لذا اگر کسی طواف کند فی البیت مجزی نیست اگر بتواند برود بام خانه خدا و بدأ به حجر روی بام طواف کند طواف بالبیت نیست بلکه طواف علی البیت است و صحیح نیست، متفرع بر این مسأله این است که در سه طرف خانه خدا غیر از طرف حجر اسماعیل یک برآمدگی است که نامش را میگویند اساس البیت یا شاذروان که به فتحه و کسره ذال خوانده شده و بعضی میگویند کلمه فارسی است که شادَروان بوده که برای استحکام بناء و دیوار چنین کاری میکردهاند و معرب شده، الآن شاذروان شیب است و عادتا نمیتوان روی آن راه رفت اما سابق مسطح بوده و گاهی بعضی به جهت ازدحام از روی آن حرکت میکردهاند.در این واجب هم نکاتی مطرح است:
نکته اول: عدم دلیل بر جزئیت شاذروان برای بیت
سؤال این است که طواف از روی شاذروان صحیح است یا نه. مشهور قائلاند طواف بر شاذروان باطل است و آن مقدار باید إعاده شود، وجهش این است که گفته شده در زمان حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام این حدود پنجاه سانتی متر جزء خانه خدا بوده و زمانی که قریش قبل از بعثت پیامبر کعبه را تجدید بناء میکردند یا پولشان کم آمد که بعضی میگویند یا به این جهت که میخواستند بیت اساس داشته باشد دیوار را جلوتر بردند لذا مقدار شاذروان جزء خانه خدا است آنگاه استدلال میکنند اگر کسی بر این مقدار طواف کند یعنی طوافش داخل خانه خدا است و طواف بالبیت نیست بلکه طواف فی البیت و باطل است.
عرض میکنیم: موضوع باید منقح شود که آیا دلیلی داریم شاذروان من البیت باشد؟
شهید اول در دروس[8] میفرمایند شاذروان من البیت است کما دلت علیه الصحاح. در هیچ روایتی ظاهرا صحیح و غیر صحیح وارد نشده که شاذوران من البیت است. بله صاحب وسائل[9] میفرمایند روی جماعه من فقهائنا منهم العلامه فی التذکره حدیثا مرسلا مضمونه ان الشاذروان من الکعبه. ما نه در تذکره[10] این را پیدا کردیم نه در کتب سایر فقهاء که با إسناد به معصوم بگویند شاذروان من الکعبه باشد، فتوا میدهند اما إسناد به معصوم ندارند. لذا چنین حدیثی نداریم که شاذروان از کعبه باشد.
مرحوم خوئی میفرمایند کما جائت به الآثار التاریخیه.[12]
عرض میکنیم: نسبت به آثار تاریخی بحث خواهیم کرد در جایی که آثار تاریخی بین کتبی که نگاشته شده کتابی که مؤلف ثقه باشد و با إستناد، مطالب تاریخی را بیان کرده باشد بین کتب اماکنی مکه و مدینه پیدا نکردیم بله رسالهای به مرحوم سید محمد مهدی بحر العلوم[13] نسبت داده شده حدود سی صفحه که ایشان این رساله را نگاشته اند ایشان آدم ویژه ای بوده در مسائل علمی و معنوی. دو سال در مکه بوده و در اماکن مکه تخصص دارد علامت گذاری های او از اماکن، مواقیت، مکه، منی و عرفات دقیق است. لکن شبهه نسبت به این کتاب این است که ممکن است خلاصه بعض کتب باشد و مستند سازی هم درآن کم است.
لذا اگر از مجموعه ای از آثار تاریخی وثوق به مطلبی پیدا شد قابل استناد است یا از بعض روایات اهل بیت که روایات معتبر داریم در بعض زمینه ها و خبر ثقه ای اگر بود فبها و نعمت. خواهیم گفت این کتب کدام است. مثل:
ـ أخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، اثر أزرقی، متوفی 250ه
ـ شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، اثر فاسی متوفى 832ه . همچنین از او است: العِقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین.
ـ مثیر العزم الساکن إلى أشرف الأماکن، أبو الفرج بن محمد الجوزی متوفى 597ه
ـ أخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، از فاکهی، متوفی 272ه
ـ تحصیل المرام فی أخبار البیت الحرام و المشاعر العظام و مکه و الحرم و ولاتها الفخام از صبّاغ، متوفی 1321ه
ـ إفاده الأنام بذکر اخبار البلد الله الحرام. از عبدالله غازی مکی، متوفی 1365ه
اگر از این کتب وثوق پیدا شد فبها، اما نسبت به اینکه شاذروان من البیت است چنین چیزی ثابت نیست.[15]
حکم شک در مسأله هم خواهد آمد.
[1]. جلسه 56، مسلسل 994، شنبه، 97.10.15.
[5]. وسائل الشیعه، ج13، ص213، ابواب مقدمات طواف، باب11، حدیث 7.
[8]. الدروس الشرعیه فی فقه الإمامیه، ج1، ص: 395: و تاسعها: خروجه بجمیع بدنه عن البیت، فلو مشى على شاذروانه- أی: أساسه- بطل، و لو کان یمسّ الجدار بیده أو بدنه و هو خارج عنه فی مشیه فالأقرب البطلان.
مقرر: عبارت کما دلت علیه الصحاح را در هیچکدام از آثار شهید اول پیدا نکردم.
[9]. وسائل الشیعه، ج13، ص355، در باب سی ابواب طواف حدیث نهم
[10]. علامه در تذکره ج8، ص86 میفرمایند: روت عائشه: أنّ النبی صلّى اللّٰه علیه و آله قال: (ستّه أذرع من الحجر من البیت) فترکوا بعض البیت من جانب الحجر خارجا، لأنّ النفقه کانت تضیق عن العماره، و خلّفوا الرکنین الشامیّین عن قواعد إبراهیم علیه السّلام، و ضیّقوا عرض الجدار من الرکن الأسود إلى الشامی الذی یلیه، فبقی من الأساس شبه الدکان مرتفعا، و هو الذی یسمّى: الشاذروان.
مقرر: توضیحات مذکور ذیل روایت عایشه از خود مرحوم علامه است و صاحب وسائل هم نمیفرمایند روایت داریم که شاذروان از کعبه است بلکه میفرمایند مضمون و برداشت علامه در تذکره از روایت این است که شاذروان از کعبه است. لذا اشکالی به کلام صاحب وسائل وارد نیست. هر چند برداشت علامه هم نمیتواند مبتنی بر روایات مذکور در متنشان باشد بلکه از نکات تاریخی است.
علامه در ص90 میفرمایند: یجب أن یکون بجمیع بدنه خارجا من البیت، فلا یجوز أن یمشی على شاذروان البیت، لأنّه من البیت، و الطواف المأمور به هو الطواف بالبیت.
[12]. موسوعه مرحوم خوئی، ج29، ص43.
[13]. تحفه الکرام فی تاریخ مکه وبیت الله الحرام، ص: 149: والشاذروان هو ما نقصته قریش من عرض جدار أساس الکعبه حین ظهر على الأرض کما هو عاده الناس فی الأبنیه، أشار إلى ذلک الشیخ أبو حامد الاسفرائینی وغیره. ولم أدر متى کان تسنیم البناء فی الشاذروان، ولم یبن مرّه، وانّما بنی دفعات: منها: فی سنه اثنین وأربعین وخمسمئه، ولم أدر ما بنی منه فی هذه السّنه...
[15]. در شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، ج1، ص155، آراء مذاهب أربعه اهل سنت را چنین نقل میکند: وقد اختلف العلماء فی حکم الشاذروان، فذهب الشافعی وأصحابه إلى وجوب الاحتراز منه وعدم إجزاء طواف من لم یحترز منه، وهو مقتضى مذهب مالک ... و أنکر ذلک بعض متأخری المالکیه، ولم یثبته فی المذهب. ومذهب الحنابله: أن الاحتراز منه مطلوب، إلا أن عدم الاحتراز یفسد الطواف. ومذهب أبی حنیفه: أنه لیس من البیت.
*************************
بسم الله الرحمن الرحیم [1]
در نکته اول گفتیم دلیل معتبر بر اینکه شاذروان جزء کعبه باشد نداریم.
نکته دوم: حکم صورت شک
اگر شک داشتیم در صحت طواف با مشی بر شاذروان، وظیفه چیست؟
مرحوم امام در تحریر الوسیله برای دو مورد حکم واحد مطرح میکنند، 1. طواف از روی دیوار حجر اسماعیل. 2. طواف بر روی شاذروان. در هر دو مورد میفرمایند آن قسمت طواف باطل است و إعاده لازم است. تلمیذ مرحوم امام در تفصیل الشریعه هم با این حکم موافقاند. به نظر ما باید قائل به تفصیل بین این دو مورد شد.
توضیح مطلب: نگاه مرحوم امام و تلمیذشان در تفصیل الشریعه[2] برای لزوم إعاده آن قسمت از طواف که روی دیوار حجر رفته این است که میگویند قبول داریم حجر اسماعیل خارج از بیت است اما دلیل میگوید باید طواف به حجر باشد، لازمه این دلیل این است که دیوار حجر هم باید خارج از مطاف باشد لذا مشی بر جدار حجر مانند مشی بر جدار بیت است در بطلان طواف.
توضیح دادیم از جهتی ما چنین دلیلی نداریم که طواف کنید بالحجر، دلیل فقط روایاتی است که میگوید من اختصر فی الحجر أعاد الشوط، کسی که روی دیوار حجر رفته نمیداند دیوار من الحجر است یا نه که اختصار فی الحجر صادق باشد یا نباشد، نتیجه از نگاه ما این است که از طرفی اطلاق "و لیطوفوا بالبیت العتیق" شامل این فرد هست، مانع از این طواف اختصار فی الحجر است، دلیل مانع که در حکم مخصص منفصل است اجمال دارد لذا عموم عام به حال خود باقی است، و لیطوفوا بالبیت العتیق میگوید طواف بالبیت صادق و صحیح است.
پس در بحث طواف بر حجر اسماعیل اینکه مرحوم امام فتوا دادند به لزوم اعاده و مرحوم خوئی احوط وجوبی داشتند بر لزوم إعاده به نظر ما قابل قبول نیست.
اما نسبت به شاذروان که لو مشی علیه حق با مرحوم امام است که لازم است آن مقدار را إعاده و جبران کند و مجزی نیست، دلیل این نبود که شاذروان من البیت است که مرحوم خوئی فرمودند بلکه دلیل میگوید شک داریم آیا این قسمت من البیت است یا خارج بیت؟ اگر من البیت باشد طواف بر روی آن صحیح نیست بلکه باید بر گرد آن طواف شود، لذا اطلاق "و لیطوفوا بالبیت العتیق" شاملش نمیشود و نمیتوانیم به اطلاق تمسک کنیم، زیرا تمسک به عام است در شبهه موضوعیه، لذا یقین داریم ذمه به طواف مشغول است و شک داریم با این عمل تکلیف امتثال شده یا نه؟ اشتغال یقینی برائت یقینی میخواهد و این طواف مجزی نیست.
اشکال: استصحاب عدم دخول شاذروان در بیت جاری کنیم و نتیجه بگیریم این طواف علی البیت بوده است.
جواب: این استصحاب که عدم ازلی و قبل بناء البیت است جریانش اصل مثبت است و بدون ملازمه عقلی ثابت نمیکند پس طواف بالبیت بوده است.
نکته سوم: جواز مسّ دیوار کعبه
مرحوم امام میفرمایند لابأس بوضع الید علی الجدار عند الشاذروان و الأولی ترکه.
بعضی فتوا میدهند در حال طواف در قسمتهایی که شاذروان است نباید دست به خانه خدا بزند، بعضی احوط وجوبی دارند و بعضی مانند مرحوم امام میفرمایند اشکال ندارد. صاحب تفصیل الشریعه به این نظریه مرحوم امام اشکال دارند و میفرمایند علامه در تذکره فتوا دادهاند که به موازات شاذروان مسّ البیت مشکل دارد و مبطل طواف است چون لازم میآید قسمتی از بدن در حال طواف داخل خانه شود، و شرط است که همه بدن خارج از بیت باشد اگر دست بکشد به دیوار بیت شرط رعایت نشده لذا میفرمایند اگر فتوا ندهیم که این کار مبطل است حداقل این است که احتیاط وجوبی قائل شویم که وضع ید بر دیوار کعبه در حال طواف أنجا که شاذروان دارد صحیح نیست.[4]
عرض میکنیم: به نظر ما حق با مرحوم امام است که لابأس بوضع الید علی جدار الکعبه عند الشاذروان، زیرا این محقق فرمودند دلیل داریم که جمیع أعضاء بدن باید خارج از بیت باشد، کدام دلیل است؟ دلیل میگوید طواف بالبیت باشد حال اگر دیوار کعبه در جایی منفذی داشت یک دریچهای در دیوار خانه خدا باز کردند و فرد دستش را در حال طواف ببرد داخل این دریچه عرف میگوید باز هم طواف بالبیت است، لذا کسی که دستش را روی شاذروان میکشد طاف بالبیت صدق میکند، پس اینکه گفته شود احتیاط وجوبی این است که این کار را نکند به نظر ما دلیلی بر احوط وجوبی نیست. مرحوم علامه[5] هم علی ما حکی عنه فتوا به جواز داده است.