A A A

بسم الله الرحمن الرحيم [1]
مطلب ششم: هل النهي عن الشيء يقتضي الفساد أم لا

مواردي داريم در عبادات و معاملات که لأجل قرينه خاصه يا عامة نهي إرشاد به فساد است، در اين موارد فرض اين است که نهي دال بر فساد است مثلا در فقه اشاره کرديم که فقهاء مي‌گويند نهي از شيء ضمن مرکب اعتباري ارشاد به مانعيت و فساد است مثلا در روايت آمده است که لاترتمس في الماء و أنت صائم.[2]

مواردي که به هر دليل خود آقايان تصريح کرده‌اند که نهي ارشاد به فساد است چه در عبادات و چه در معاملات روشن است که محل بحث نيست بالأخره مي‌گويند ارشاد به فساد است بله دليل را ميتوان نقد کرد اما ميخواهيم بگوييم خلط نشود که دليل اينجا ها را هم شامل ميشود.

يا در معاملات گفته ميشود مواردي که نهي به عنوان معامله تعلق گرفته در اين موارد نهي ارشاد به فساد است که باز اين موارد محل بحث نيست مانند نهي النبي عن بيع الغرر که ارشاد به فساد است. اينها محل بحث نيست.

محل بحث آنجا است که نهي به عنواني تعلق گرفته است که يقين داريم نهي تکليفي است و آن عنوان منطبق است بر يک عبادت يا معامله‌اي با اينکه نهي صرفا تکليفي است بحث اين است که آيا نهي تکليفي دال بر فساد هست يا نه، سه مثال مي‌زنيم يک مثال نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر عبادت است و مثال دوم نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر ايقاع است و مثال سوم نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر يک عقد است. در هر سه بحث است.

مثال اول: نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر عبادت است

مثال اول: نهي داريم از اعتناء به وسوسه در امور عبادي[3] آقاي زيد نماز ظهرش را خواند دچار وسوسه شد که درست بوده يا نه؟[4] مع ذلک از باب اعتناء به وسوسه نمازش را تکرار کرد، نماز دوم را که خواند کشف شد واقعا نماز اولش باطل بوده است. اينجا نماز دوم مصداق اعتناء به وسوسه است و منهي عنه است که إنه من عمل الشيطان. اينجا بحث است که اگر نهي از عبادت دال بر فساد باشد معنايش اين است که اين نماز دوم باطل است و فاسد است براي بار سوم بايد نماز ظهر بخواند و اگر نهي از عبادت دال بر فساد نبود با اينکه اين نماز مصداق اعتناء به وسوسه است اما نمازش صحيح و مجزي است.

مثال دوم نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر ايقاع است

مثال دوم: در باب ايقاعات که زيد نذر کرد همسرش را طلاق ندهد حنث نذر حرام تکليفي است و زيد حنث نذر کرد و همسرش را طلاق داد اگر عنوان نهي از معامله موجب فساد باشد يعني اين طلاق فاسد است و همچنان خانم زيد زوجه او است و اگر نهي از اين عنواني که منطبق بر اين ايقاع است دال بر فساد نباشد طلاق زيد صحيح است اگر ساير شرائط هم باشد.

مثال سوم نهي تکليفي از عنواني که منطبق بر يک عقد است

مثال سوم: نهي داريم از بيع وقت النداء مسلما نهي تکليفي است که کار حرامي کرده است، اگر نهي از معامله دال بر فساد هم باشد يعني بيع باطل است.

اين مسأله را ضمن سه مرحله بررسي مي‌کنيم:

1ـ تحرير محل نزاع و توضيح عنوان هل النهي عن عبادةٍ أو معاملةٍ يوجب الفساد أم لا؟

2ـ البحث عن النهي في العبادات.

3ـ البحث عن النهي في المعاملات.

 

[1]. جلسه 52، مسلسل 407، چهارشنبه، 94.11.07.